24 فوریه 2022
نوشته دانیل لاریسون
تارنمای ریسپانسیبل استیت کرافت
برگردان و کوتاهسازی علیاصغر شهدی
[email protected]
برخی در هیئت حاکمه میگویند که ایالاتمتحده منابع زیادی برای درگیر شدن در یک چالش نظامی در هر دو جبهه دارد، درحالیکه اردوگاه دیگر خواستار حضور کشورشان تنها در یک جبهه (هماکنون در آسیا) است.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه صبح پنجشنبه بهوقت محلی «عملیات نظامی ویژه» علیه اوکراین را اعلام و نیروهایش را به این کشور گسیل داشت. آنها به زیرساختهای نظامی در سراسر اوکراین حمله کردند، عملیاتی که محکومیت بینالمللی را به دنبال داشت.
شکاف فزایندهای بین اردوگاههای مختلف جنگطلب در هیئت حاکمه ایالاتمتحده بر سر اولویتهای سیاست خارجی وجود دارد، تنشهای فزاینده ایالاتمتحده و روسیه بر سر اوکراین، تمرکز واشنگتن بر سیاست مهار جدید علیه چین را ره سوی اروپا منحرف کرده است.
این جدایی بیش از همه در میان تحلیلگران جمهوریخواه سیاستمداران و مقامات سابق آمریکا بهویژه پس از تهدیدها و اقدامات روسیه علیه اوکراین در هفتههای اخیر محسوس بوده است. در یکطرف تندروهایی مانند سناتور جاش هاولی و البریج کولبی متقاعد شدهاند که توجه و منابع ایالاتمتحده صرفاً باید به شرق آسیا «هند-اقیانوس آرام» برای مقابله با قدرت چین معطوف شود و از سوی دیگر طرفداران یک نسخه نظامیتر از وضعیت موجود که در آن انتظار میرود ایالاتمتحده بهطور همزمان با روسیه و چین مخالفت و بهطور بالقوه با آنها به مبارزه برخیزد.
به گفته تندروهای طرفدار مقابله با چین، تقویت متحدان اروپایی با توجه به منابع و نیروی انسانی محدود، یک اشتباه و انحراف از مهمترین منطقه جهان است. اردوگاه دیگر مدعی است که ایالاتمتحده باید مشارکت نظامی خود در اروپا را هم حفظ و حتی افزایش دهد. این گروه تصور میکند که هرگونه محدودیت بر قدرت ایالاتمتحده باید بهسادگی با گسترش بیشتر بودجه نظامی برطرف و اینکه توجه ایالاتمتحده به شرق آسیا نباید به قیمت فراموشی مناطق دیگر تمام شود.
تندروهای طرفدار مقابله با چین در این بحث این مزیت را دارند که حداقل با واقعیتهای موجود ایالاتمتحده روبرو هستند. آنها تصور نمیکنند که منابع و سختافزار نظامی ایالاتمتحده بیحدوحصر است و تلاش میکنند تواناییهای ایالاتمتحده را با آنچه آنها را مهمترین منافع آمریکا میدانند، هماهنگ کنند.
شکاف بین دو اردوگاه پس از حمله روسیه به اوکراین عمیقتر شده است. در اوایل ماه جاری، سناتور هاولی از دولت بایدن به دلیل ادامه حمایت از عضویت اوکراین در ناتو انتقاد و استدلال کرد که ایالاتمتحده نباید با اضافه کردن تعهدات بیشتر در اروپا از چین غافل شود. دولت بایدن احمقانه پاسخ داد و هاولی را به «طوطی خوانی صحبتهای روسیه» متهم کرد. این درست نبود، چراکه مشکل واقعی هاولی با گسترش غیر ضرور ناتو این بود که بهعنوان انحراف ازآنچه او علیه رقیب اصلی یعنی چین میدانست عمل میکرد.
صریحترین مورد برای دیدگاه گروه «اول آسیا» در مقالهای از کلبی و اوریانا اسکایلار ماسترو منعکس شد. آنها نوشتند: «ایالاتمتحده دیگر نمیتواند ارتش خود را در سراسر جهان گسترش دهد. برخلاف بحثی که تندروها ادعا میکنند واشنگتن باید به اوکراین برای جلوگیری از حمله چین به تایوان کمک کند، آنها اوکراین را بهعنوان عاملی برای حواسپرتی در دفاع از تایوان میدانند که به اعتقاد آنها این دفاع برای موقعیت آمریکا در آسیا ضروری است. همانطور که آنها میگویند، ارسال منابع بیشتر به اروپا، میتواند معرف این حواسپرتی باشد.»
کروئنیگ، عضو شورای آتلانتیک، با مقالهای از ایالاتمتحده و متحدانش میخواهد تا استراتژی دفاعی را ایجاد کنند که قادر به بازدارندگی و در صورت لزوم، شکست همزمان روسیه و چین در جنگ باشد. گروئنیک با این مقاله واضحترین بیانیه را در حمایت از رویارویی همزمان در چند جبهه ارائه کرده است. استراتژیای که ایالاتمتحده را بهطور همزمان با دو کشور اصلی مجهز به سلاح هستهای وارد جنگ میکند و آن را در مسیری برای مخارج نظامی ویرانگر قرار میدهد که نهایتاً منجر به جنگ هستهای بالقوه فاجعهبار میشود. این استراتژی ایالاتمتحده را به بدترین روزهای اوایل جنگ سرد برمیگرداند، با این تفاوت که هر دو دشمن احتمالی اکنون کشورهای دارای سلاح هستهای با زرادخانههای قابلتوجه هستند.
یکی از مشکلات پیش روی ایالاتمتحده تعهدات زیاد این کشور در بسیاری از مناطق دنیاست. واشنگتن در طول دههها به زیر بار دهها تعهد امنیتی رفته است و در بسیاری از موارد بدون توجه جدی به اینکه آیا رعایت آنها حتی عملی بوده یا ارزش هزینههای احتمالی را دارد، این کار را انجام داده است. تا زمانی که ایالاتمتحده تعهدات امنیتی موجود خود را به میزان قابلتوجهی کاهش ندهد، درنهایت اجرای حتی مهمترین آنها نیز برایش دشوار خواهد بود.