تعبیر شما از اینکه گفته میشود آقای خاتمی از صحنه عملیاتی سیاسی خداحافظی کردند چیست؟
توقعات و انتظاراتی که از آقای خاتمی وجود دارد بالاست و با توقعات شرایط امروز کشور منطبق نیست. پیش از انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 مردم خطمشی ، برنامه و عملکرد اصلاحطلبان را مدنظر داشتند. به نحوی که دیدیم در دو انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم لیست اصلاحطلبان به صورت یکپارچه رأی آورد.حمایت خاتمی از این دو فهرست نقش مهم در تصمیمگیری مردم داشت. اکنون شرایط سیاسی و اجتماعی نسبت به گذشته متفاوت شده است. مردم دیگر تأثیرپذیری گذشته را از آقای خاتمی ندارند. در سال های اخیر که پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان دچار آسیب جدی شد ،متأسفانه جایگاه آقای خاتمی هم لطمه دید. ممکن است اشخاصی در شرایط فعلی از آقای خاتمی انتظار داشته باشند که وی خلأ عدم استقبال مردم به اصلاحات و جریانهای سیاسی را پر کند اما این انتظار درست نیست. نمیتوان از آقای خاتمی توقع داشت که پایگاه اجتماعی از دست رفته اصلاحطلبان را بازسازی کند. که در توان ایشان نیست که بخواهد چنین کاری را انجام دهد. شرایط کنونی در انتخابات انگیزهای برای "انتخاب شوندگان" و"انتخابکنندگان" باقی نگذاشته است. کسی که میخواهد وارد عرصه شود یا انگیزه ندارد یا اگر انگیز داشته باشد توسط شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند.رای دهندگان نیز از صندوق رأی رویگردان شدهاند. انتخابات خرداد ریاست جمهوری و مشارکت حداقلی مردم نشان داد، تمایل مردم برای شرکت در انتخابات کاهش یافته است. دیگر منطقی وجود ندارد که آقای خاتمی مردم را به صندوق رأی دعوت کنند و آنان را توجیه و اقناع کند که در انتخابات شرکت کنند؛ بنابراین طبیعی است آقای خاتمی نتواند نقش خودش را مانند گذشته ایفا کند. چرا او باید به مسائلی ورود کند که فردا پاسخگو باشد که خودش در آنها نقشی نداشته است آقای خاتمی اگر در جایگاه خود قرار گیرد فارغ از مصلحت سنجی مرسوم عمل میکند.
به نظر شما جایگاه آقای خاتمی کجاست؟آقای خاتمی یکی از نظریهپردازان گفتمان اصلاحات است. ریشه این گفتمان در دوران ریاست جمهوری وی از سال 76 تا 84 وجود داشت. خاتمی در دوران ریاست جمهوری در عرصه سیاست خارجی گفتوگوی تمدنها را مطرح کرد و در عرصه سیاست داخلی گفتمان اصلاحات را ترویج کرد.او منتقد مشوقی است که اگر کسی بخواهد در جایگاه یک منتقد قرار گیرد نباید اسیر ملاحظات سیاسی باشد،بلکه آنچه فکر میکند درست است را مطرح کند. آقای خاتمی یک روشنفکر دینی و آزاداندیش است که دلسوز منافع کشور و مردم هم هست. خاتمی باید نقش یک مصلح دلسوز را برای کشور بازی کند و آنچه را که حق است را به زبان بیاورد.
به نظر شما خداحافظی آقای خاتمی از صحنه قدرت باعث خواهد شد که اصلاحطلبان در انتخابات پیش از فعالیت جبههای به فعالیت حزب محور روی آورند؟
جریان اصلاحات از حرکت و ائتلافهای جبههای نتیجه تأثیرگذاری برای مردم نگرفته است. ماحصل این ائتلاف جبههای که به فراکسیون امید در مجلس، ریاست جمهوری روحانی در دولت و حضور اصلاحطلبان در شورای شهر پنجم ختم شد، نتوانست رضایت مردم را جلب کند و انتظارات و توقعات مردم بیپاسخ ماند. نارضایتی مردم به خیابان هم کشیده شد و باعث شد تا مردم دیگر در انتخابات حضور پیدا نکنند؛ بنابراین حرکت جبههای اعتبار و کارایی خود را از دست داده است. از سوی دیگر این حرکت جبههای به لحاظ قانونی در هالهای از ابهام است زیرا معلوم نیست که حاکمیت این شیوه فعالیت اصلاحطلبان را به رسمیت بشناسد یا خیر! زمزمههایی در کمیسیون ماده 10 احزاب وجود دارد که برخی احزاب باید منحل شوند. به صورت علنی بیان شد که کشور نیاز به 12 حزب قانونی دارد درحالیکه از سوی وزارت کشور 140 حزب دارای پروانه فعالیت اعلامشده است. همچنین وزارت کشور در ادوار مختلف به صورت کتبی اعلام کرده که جبهه اصلاحات به لحاظ قانونی نمیتواند فعالیت کند.
پیشنهاد شما برای فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو چیست؟
بهتر است که اصلاحطلبان به صورت حزب محور وارد انتخابات شوند. احزاب میتوانند پاسخگوی عملکرد افراد خود باشند. وقتی حزب فردی را معرفی میکند فردا باید در جایگاه پاسخگویی درباره عملکرد این فرد قرار گیرد. این مسئله میتواند وزن احزاب بین مردم را مشخص کند. الآن که زمزمه اصلاح قانون اساسی وجود دارد باید بهنوعی عمل شود که در ساختار بعدی حکمرانی احزاب در کشور نقش مهم داشته باشند. این نقش میتواند به صورت مجلس باشد که مانند سایر کشورها مثل عراق، لبنان و... به صورت حزبی انتخابات برگزار میشود.