پروفسور حسن امین- دین پژوه و تاریخ نگار
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید مقیم قم در روز سهشنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۰ در اقامتگاه دائمی خود در شهر قم از دنیا رفت. مرا با او و خاندانش مناسباتی بود که پیش از انقلاب مدتی در قم به خدمت قضا اشتغال داشتم و هم شوهر خواهرم شادروان سیدجواد نایب الصدری همشهری او بود و با او مراوده خانوادگی داشت. هم پس از انقلاب، آیتالله صافی گلپایگانی اولین دبیر شورای نگهبان بود و همکلاسی دوره کارشناسی حقوق قضایی من خسرو بیژنی که از خوبان روزگار و قضات خوب کشور است، قایم مقام او بود و از او خاطرات بسیار دارد. من به هیچکدام از آن خاطرات و مباحث ورود نمیکنم و برای این شخصیت بزرگ حوزه علمیه قم که درست 100 سال پیش به اهتمام حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تأسیس شد، علو درجات میطلبم؛ اما به قول قدما باعث بر تحریر این وجیزه و به قول نسل نو انگیزه نوشتن این یادداشت وصیت ایشان است که جنازهشان از ایران به کشور عراق منتقل شود تا در کربلا به خاک سپرده شود و من با این وصیت مشکل دارم، آنهم به این دلایل:
اول، برابر احکام شرع دستور مؤکد آن است که پیکر معطل نماند و مستحب است که در خاکسپاری عجله شود. مفهوم مخالف این حکم آن است که تأخیر در خاکسپاری و انتقال پیکر از شهری و کشوری به شهر و کشور دیگر در احکام اسلام مکروه است.
دوم، از جهت عواطف ملی و میهنی، ایشان در ایران در شهر گلپایگان متولد شد و عمرش را در این کشور گذراند و تعلقی خاص به کشور عراق نداشت. اگر پیکر استاد فلسفه ما مرحوم آیتالله آقا رضی شیرازی را به نجف بردند، شاید وجهی داشت که وی متولد نجف بود و او را در جوار جد امجدش میرزای شیرازی صاحب فتوای تنباکو در حرم حضرت امیر به خاک سپردند.
سوم، دیگر مراجع شیعه ازجمله آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم و آیات ثلاث جانشین وی یعنی: آیتالله سید صدرالدین صدر، آیتالله سید محمدتقی خوانساری و آیتالله سید محمد حجت کوه کمره ای و بعد مرجع عالیقدر بلامنازع آیتالله بروجردی همه در قم به خاک سپرده شدند.
چهارم، پیشفرض وصیت افرادی که وصیت میکنند تا در کربلا و نجف به خاک سپرده شوند، این است که مدفونان این شهرها بیشتر مشمول عفو و رحمت الهی قرار میگیرند یا از عذاب اخروی مصون و محفوظ میمانند. درصورتیکه برابر نصوص دینی و قرانی، ملاک و معیار ثواب و عقاب، اعمال انسان در زمان حیاتشان است و خاک و محل دفن میزان نیک و بد عاقبت انسان در عوالم پس از مرگ نیست و مدفن نمیتواند در کاستن از عذاب قبر یا افزایش بخشش الهی اثرگذار باشد.
این تفکر که دفن شدن در عتبات عالیات عراق موجب رحمت الهی میشود، در دوره قاجار فراگیر بود. پیکر امیرکبیر را از کاشان به کربلا بردند و در جایی در حجرهای در جنوب شرقی حرم امام حسین به خاک سپردند، اما پس از مشروطیت اندکاندک این رسم منسوخ شد. مظفرالدین شاه قاجار که در بستر بیماری فرمان مشروطیت را امضا کرد، وصیت کرده بود که جنازهاش را به کربلا ببرند. او و پسرش محمدعلیشاه و نوهاش احمدشاه هر سه کنار هم در کربلا به خاک سپرده شدند؛ اما عارف قزوینی در زندگینامه خودنوشت خویش میگوید که عامدانه به وصیت پدرش عمل نکرده است و شیخ محمدتقی بهلول در شعری نهچندان فصیح این رسم انتقال پیکر به عتبات را تقبیح میکند.
من این یادداشت را به این امید نوشتم که دیگری از ایرانیان این برنامه آیتالله صافی گلپایگانی را تقلید نکند و به فرض که علاقه دارد در کنار امامان شیعه یا خاندان پیامبر به خاک سپرده شود به بقاع متبرکه داخل ایران مانند مشهد، قم، شاهچراغ و ... دلش رضا دهد.