واقعیتی که وجود دارد این است که مذاکرات برجام طولانی شده و احتمالاً به نتیجه نخواهد رسید. این مذاکرات از دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی شروع شده است؛ ولی سؤال امروز مردم این است که زان همه رفتن چه سود؟ تأثیر روند مذاکرات بر زندگی مردم چه بود؟ باید واقعبین باشیم و قبول کنیم که نگاه مردم به مذاکرات صرفاً سیاسی نیست و این موضوع را در مسائل اجتماعی و اقتصادی روزمره خود احساس میکنند و بی حق نیستند.
نکته دوم تعارضات درونی جریانات سیاسی است. بهطور مثال جریانی که امروز راهی مذاکرات شده درزمانی نهچندان دور مذاکرات را اشتباه میدانست و هرگونه مذاکرهای با غرب را نفی میکرد؛ اما امروز میبینیم 40 نفر در هیئتی راهی مذاکرات میشوند و حتی میتوان گفت در مذاکرات بسیار جدی هستند. همین امر اعتماد زدا است و مردم تصور خواهند کرد که جریان مذاکره در حقیقت رقابتهای داخلی و وسیلهای برای مبارزات سیاسی جناحها در داخل است.
از طرفی ماجرا در ذهن مردم پیچیدهتر از این است، زیرا امروز بسیاری از مسائل کشور با برجام، مذاکرات و نتایج آن گرهخورده، ولی در رابطه با آن صحبتی نمیشود. نوعی اجماع غربی که علیه ایران وجود دارد نیز در از بین رفتن امید مردم تأثیر دارد. جامعه بینالملل ابزارهایی در اختیار دارد تا روند به نتیجه رسیدن مذاکرات را طولانیتر کند. استنباط مردم این است که بازنده این روند طولانی و فرسایشی مردم هستند و این موضوع نگرانی را در بین مردم تشدید میکند.
دلیل انفعال امروز مردم نسبت به مسائل سیاسی کشور که در انتخابات نمونه بارز آن بهخوبی دیده شد در یک مورد ناکارآمدیهایی است که بهطور مثال بینتیجه بودن مذاکرات و تأثیر منفی آن بر زندگی مردم ازایندست است. دلیل دیگر، تناقضات داخلی است. در جریانهای سیاسی کشور نسبت به موضوعات واحد چندگانگی رأی و نظر وجود دارد و برجام و مذاکرات یکی از مثالهای این تناقض هستند.
ایجاد کنش در مردم به شکل دستوری، بخشنامهای و با توصیه و نصیحت شکل نمیگیرد، ولی در یککلام باید موانع مشارکت مردم در امور و سرنوشت خود از میان برداشته شود. دولت باید فضا را برای ورود جریاناتی که خارج از سیستم هستند، فراهم کند. این جریانات میتوانند مؤثر باشند. برخی از مردم که زمانی بیشترین مشارکت را داشتند، امروز شاهد بیتفاوتی آنها هستیم. بخش اعظمی از مردم کشور استعداد، توانایی و انگیزه کار و فعالیت در بخشهای مختلف را داشته و دارند. این ظرفیت مردمی باید به شکل ان جی او ها و سازمانهای مردمی و سندیکاها و احزاب کار کنند، زیرا توسعه بدون مشارکت مردم معنا ندارد و کارآمدی بدون مشارکت عمومی وجود نخواهد داشت. در مقابل این ساختار اجتماعی کارآمد روندی وجود داشت که عدهای میگفتند هرکسی با ما نیست، دشمن ما است. یکی از دلایل اعتراضات و تجمعات در روزهای اخیر همین مسئله است. کانالهای قانونی بسته است و کنش مردم به شکل اعتراض سرریز میکند. مردم به مشارکت و کنش سیاسی علاقهمند هستند، ولی امکان آن در چارچوب اصل 27 قانون اساسی وجود ندارد. متأسفانه روان عمومی کرخت شده است.