ارزیابی شما در خصوص جلسه رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش چیست؟
به نظر من، مجلس یک رفتار معقول و منطقی در این زمینه داشت. مشکل سر انتخابی بود که دولت دراینباره انجام داده بود. یعنی دولت فردی را انتخاب کرد که اولاً سوابق کافی در آموزشوپرورش نداشت و فرد مشهوری که اهالی آموزشوپرورش آن را بشناسند و به آن اعتقاد داشته باشند که بتواند وزیر شود را نداشت. بنابراین، مشکل در انتخاب دولت بود نه در رأی عدم اعتماد مجلس. دولت باید در این زمینه دقت کافی را انجام میداد. به دلیل اینکه نمایندگان در همه ادوار گذشته در خصوص وزیر آموزشوپرورش حساسیت زیادی داشتند. به این دلیل که بسیاری از نمایندگان درگذشته بهنوعی سروکار با آموزشوپرورش داشتهاند و از طرف دیگر همه مردم کشور هم به هر حال به خاطر اینکه فرزندانشان با بدنه آموزشوپرورش ارتباط دارند، این وزارت خانه برایشان مهم است. میتوان گفت وزارتخانه حساسی محسوب میشود. از طرف دیگر، پایههای فرهنگ کشور هم در مدارس و آموزشوپرورش گذاشته میشود. بنابراین، وزیر آموزشوپرورش وزیر مهمی به شمار میآید و باید فردی باشد که نمایندگان مجلس شناخت کافی نسبت به آن داشته باشند و بتوانند اعتماد کنند. آقای فیاضی مشخصات لازم را برای رأی آوری نداشت و نمایندگان نتوانستند به آن اعتماد کنند. تعجب میکنم از دولت و آقای رئیسجمهور که این همه افراد مختلف و متعدد در بدنه آموزشوپرورش و حتی کسانی که قبلاً سابقه آموزش و پرورشی داشتند را نادیده گرفته است. چرا به سراغ آن افراد نرفته و به سراغ افرادی رفته که گمنام هستند.
خیلیها بر این باورند، مجلس و دولت همسوی هم هستند ولی چرا تا به امروز که دولت دو نفر را به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش معرفی کرده است رأی لازم را نیاورده است؟
مجلس و دولت همسو هستند، ولی در سیاستها و جهتگیریهای کلی همسو نیستند. در 40 سال گذشته در مقاطعی داشتهایم که دولت و مجلس سیاستهای کلی که داشتند همسو بوده اما این حرف به این معنا نیست که تکتک اعمال حرکات تصمیمات و وزرایی که دولت معرفی میکند الزاماً مجلس آنها را تأیید کند.
پس میتوانیم نتیجه بگیرم مجلس و دولت همراه و همسو نیست؟
بله. همراه و همسو به معنای سیاستهای کلی و جهتگیریهای کلی همسو هستند. اما اینکه همه کارهایی که دولت میکند الزاماً مجلس تأیید کند به این معنا نیست. به نظر من، بخشی از این مشکل برمیگردد به اینکه دولت هنوز سازوکار ارتباط با مجلس را خیلی خوب آشنا نیست که البته در این زمینه وزن بزرگ بر گردن معاون پارلمانی رئیسجمهور است. دولت وقتی میخواهد یک تصمیمی بگیرد یا یک وزیری را معرفی کند باید از قبل رایزنی با مجلسیها کند. دولت این کار را به خوبی انجام نداده است. به نظر من، در این زمینه دولت ضعف دارد که لوایحی که میخواهد پیشنهاد دهد قبلاً با مجلس رایزنی کند نظرات مجلسیها را بگیرد آنها را توجیه کند یا وزیری که میخواهد معرفی کند باید یک همکاری نزدیکی با مجلس داشته باشد تا بعد وزرای پیشنهادی را معرفی کند یا لایحه ارائه دهد که مجلس آشنا به موضوع باشد. وقتی دولت این اقدامات را انجام نمیدهد یا ضعیف انجام میدهد طبیعی است که به مجلس میرود و موضوع برمیگردد.
چرا وزیر آموزش و پرورش از بدنه وزارتخانه معرفی نمیشود؟
به نظر من، در رأس این بینظمی بیتدبیری است. وزیر آموزشوپرورش حتماً باید از بدنه آموزش و پرورش باشد. آموزشوپرورش نیروهای زیادی در درون خود در این 40 سال پرورش داده است. سالهای گذشته برای وزارتخانههای دیگر از نیروهایی آموزشوپرورش استفاده میکردند درواقع صادرات نیرو داشتند. چطور شده که برای وزیر آموزش و پرورش مثلاً باید از بیرون یک فردی گذاشته شود که هیچ توجیهی نیست. فکر میکنم که این اشتباه دولتها است که از خارج از وزارت آموزش و پرورش نیرو میگذارند. وزارت آموزشوپرورش از جهت نیرو غنی است. اساساً اصل بر این است که برای همه وزارتخانهها دولتها تلاش میکنند که از همان مجموعه وزارتخانه فردی را به عنوان وزیر انتخاب کنند.