فاطمه رسولی-روانشناس
اختلالات یواشکی، به اختلالاتی گفته میشود که به صورت پنهانی انجام میشوند و آمار و اطلاعات دقیقی از آنها در دسترس نیست. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، نمیدانند به این اختلال مبتلا هستند. این اختلالات معمولاً تا به مرحله حاد نرسند در شخص قابلشناسایی نیستند و عموماً اطرافیان هم متوجه این اختلال در فرد نیستند؛ به همین دلیل معمولاً زمانی که این اختلالات به مرحله حاد و مزمن خود میرسند، افراد در جهت اقدام برای درمان برمیآیند. در ادامه به ۳ نوع از این اختلالات اشاره میشود:
اختلال دزدی بیمارگونه: این اختلال نوعی اختلال روانی است که میتواند هرکسی را در هر سنی درگیر کند. این اختلال با کنترل تکانه ضعیف و تمایل غیرقابلکنترل برای دزدی کردن همراه است. به دلیل احساس گناه و شرم از بیماری، مشخص نیست چه تعداد از این اختلال رنج میبرند. این اختلال قابلدرمان است و هرکسی که دچار آن است میتواند با کمک رواندرمانی از آن خلاص شود. این اختلال جز بیماریهای روانی نادر است. بیمار دچار تمایل و وسواس غیرقابلکنترل برای دزدی است. تفاوت بین دزدی از مغازهها و اختلال دزدی بیمارگونه در این است که بیمار در حالت دوم صرفاً به خاطر خود عمل دزدی دست به این کار میزند، نه به خاطر نیاز. کسانی که از مغازهها دزدی میکنند اغلب شریک دارند و برای این کار برنامهریزی میکنند. درحالیکه در اختلال دزدی بیمارگونه، فرد هیچگاه برای عمل خود برنامهریزی نمیکند و بهتنهایی اقدام میکند. اختلال دزدی بیمارگونه نوعی اختلال کنترل تکانه است که شامل اختلالاتی میشود که فرد با کنترل احساسات و رفتارهای خود مشکل دارد. دزدی بیمار گون تقریباً در 4 تا 24 درصد افرادی که به خاطر دزدی از فروشگاه دستگیر میشوند روی میدهد. شیوع دزدی بیمار گون در کل جمعیت بسیار نادر و تقریباً 3 درصد تا 7 درصد است؛ همچنین آمار و شیوع جنون دزدی در زنان 3 برابر مردان است. علت این بیماری مشخص نیست و این افراد ممکن است بیماریهایی مانند پرخوری عصبی، اختلالات شخصیت و اختلالات اضطراب داشته باشند. برخی از افراد مبتلا به جنون دزدی دارای علائم وسواسی جبری مانند تمیز کردن، شستن دستها و مرتب کردن هستند.
اختلال پرخوری عصبی: پرخوری عصبی یا «بولیمیا» نوعی اختلال مهم و حتی تهدیدکننده زندگی در مورد غذا خوردن است. افراد مبتلا به این اختلال، معمولاً کنترل غذا خوردن خود را از دست میدهند و سپس با روشی ناسالم سعی در دفع غذاها دارند. این افراد برای دفع غذا و جلوگیری از چاقی از روشهای مختلفی استفاده میکنند. مبتلایان به پرخوری عصبی ممکن است بعد از پرخوری با ایجاد استفراغ عمدی یا استفاده از داروهای رفع یبوست، مکملهای کاهش وزن، ادرارآور ها یا تنقیه غذاهایی که خوردهاند را دفع کنند. برخی از مبتلایان به این اختلال ممکن است برای جلوگیری از چاقی دست به رژیمهای غذایی سختگیرانه یا ورزش بیشتر بزنند. علائم و نشانههای پرخوری عصبی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
وسواس نسبت به وزن و اندام، ترس همیشگی از چاقی، پرخوریهای مکرر با حجم غذای زیاد در یک وعده، حس از دست دادن کنترل در هنگام پرخوری، مانند اینکه فرد حس کند نمیتواند دست از خوردن غذا بکشد یا نمیتواند روی آنچه میخورد کنترلی داشته باشد، حس اجبار به استفراغ عمدی یا ورزش بیرویه برای جلوگیری از افزایش وزن، استفاده بیمورد از داروهای رفع یبوست، ادرارآور یا تنقیه بعد از غذا خوردن، نخوردن و ناشتا ماندن، محدود کردن کالری دریافتی یا پرهیز از خوردن برخی غذاهای خاص بین دورههای پرخوری و استفاده بیرویه از مکملهای رژیمی یا داروهای گیاهی برای کاهش وزن.
اختلال تریکوتیلومانیا یا وسواس کندن مو: این اختلال نوعی اختلال وسواسی جبری (OCD) است. کسانی که به تریکوتیلومانیا مبتلا هستند نمیتوانند در برابر میل شدید به کندن موهایشان مقاومت کنند. بیشتر این بیماران موهای ناحیه سرخود را میکنند؛ برخی از بیماران نیز به کندن موهای نواحی دیگر مثل ریش، ابرو و مژهها تمایل دارند. برخی بیماران ممکن است موهای کندهشده را بخورند که این اختلال تریکوفاگیا نام دارد. تریکوفاگیا ممکن است موجب آسیبهای جدی به دستگاه گوارش شود. بیشتر مبتلایان به وسواس کندن مو در دوران نوجوانی و بلوغ به این اختلال دچار میشوند. عدهای از این افراد ممکن است در دوران بزرگسالی نیز گاه به گاه درگیر علائم این اختلال شوند. نشانههای جسمی و رفتاری زیر ممکن است در بیماران مبتلا به اختلال کندن موی وسواسی دیده شود:
تریکوفاگیا یا خوردن مو، احساس تنش قبل از کندن موها، کندن مکرر و اغلب ناخودآگاه موها، احساس تسکین و آرامش بعد از کندن موها، احساس اضطراب و استرس درباره کندن موها، کاهش قابلتشخیص حجم موها و کچلیهای موضعی، ناتوانی در غلبه بر میل به کندن مو با وجود تلاشهای مکرر و خارش یا سوزش در مناطقی که موهایشان کندهشده است و احساس نیاز به رفتارهای تکرارشونده با موها مثل پیچاندن موها دور انگشتان دست یا شمردن موها.
این اختلالات با شناسایی بهموقع و درست با روشهای رواندرمانی و دارودرمانی قابلکنترل و درمان هستند. لذا تشخیص بهموقع این اختلالات از اهمیت زیادی برخوردار است.