کورت ونه گات نویسنده معاصر آمریکایی در دسامبر 1944 به اسارت آلمانیها درآمد. در آن زمان وی تنها 22 سال سن داشت که به درسدن آلمان فرستاده شد. در فاصله روزهای سیزدهم تا چهاردهم فوریه 1945 او از بمباران درسدن که در آن 135 هزار نفر کشته شدند، جان سالم به در برد. آنچه در ادامه میخوانید نقدی بر کتاب «سلاخ خانه شماره 5» نوشته کورت ونه گات با عنوان فرعی جنگهای صلیبی کودکان است که اشاره به واقعهای تاریخی در دوران جنگهای صلیبی دارد. ونهگات این کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشته است. این کتاب درباره بیلی پلگریم سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران در سلاخ خانهای در زیرزمین پناه میگیرد. این رمان در سال 1969 منتشر شد. باوجوداینکه یک ربع قرن بعد از انتشار این کتاب را مطالعه کردم، هنوز هم در شوک حوادث رخداده در آن هستم و البته امیدوارم که دوباره آن اتفاقات را با چشمان خودم نبینم. سایه اثری همچون «سفر به انتهای شب» نوشته لویی سلین هنوز بر آثار ونه گات سنگینی میکند و بهصورت کامل رخت خود را برنبسته است. من نخستین منتقد خشم موجود در آثار سلین هستم، اما نمیتوانم از نوشتار و نثر قوی وی صرفنظر کنم. این را هم بهخوبی میدانم که یک منتقد یهودی نمیتواند مخاطب آثار سلین باشد. بدون در نظر گرفتن سبک و آنچه در طول رمان اتفاق افتاده است، اظهارنظر در مورد «سلاخ خانه شماره 5» امری دشوار به نظر میرسد. این اثر به لحاظ ساختار (اگرچه بهکارگیری این واژه در ارتباط با آثار ونه گات پوچ است) شبیه گردباد میماند و بیلی پلگریم (شخصیت اصلی داستان) به لحاظ شخصیتی منسجم نیست، اما شخصیتی مناسب به شمار میرود. اسکیزوفرنی در این اثر به چشم میخورد و سیاره ترالفامادور بهعنوان مکانی که بیلی حضور در آن را به حضور در اردوگاههای مرگ و شهر درسدن ترجیح میدهد. معجزه کوچک «سلاخ خانه شماره 5» تیزهوشی ونه گات در نوشتن از بازماندگان جنگ و از موضع آنهاست، اما «پیتر فریز» در باب این اثر اینگونه مینویسد: «در شب سیزدهم فوریه 1945 سه موج بمبافکن بریتانیایی آمریکایی حدود سه هزار تن بمب را در شهر درسدن خالی کردند که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از ساکنان آن شهر و همچنین آتشسوزی مراکز و اماکن مختلف آن شهر شد. در این شب جان 630 هزار نفر از ساکنین آن شهر، 30 هزار نفر زندانی جنگی با ملیتهای گوناگون و 600 هزار نفر که به ارتش سرخ پناهنده شده بودند و سرپناهی مناسب نداشتند، در معرض خطر قرار گرفت و بیش از 135 هزار غیرنظامی بیگناه در کمتر از 15 ساعت جان دادند، یعنی رقمی بالاتر از کشتار بمب اتم؛ اما جوانی (ونه گات) از این خشونت مطلق جان سالم به در برد. این خشونت مطلق را میتوان بزرگترین قتلعام در تاریخ اروپا دانست و بر همگان واضح است که چگونه این طوفان، چهره دوستداشتنی درسدن را تغییر داد و بهیکباره این شهر را نابود ساخت. به عبارتی میزان بمبهای ریخته شده در درسدن دو برابر بمبهایی بود که در هیروشیما بر سر مردم بیگناه فرود آمد.»
چنین رمان آخرالزمانی شکافی فزاینده میان جهان فناوری و تخیلمان با خود حقیقیمان ایجاد میکند. نتیجه نهایی مقابله ونه گات باتجربه درسدن همین رمان است که بهزعم وی این اثر یک روش درمانی برای ساختن شخصیتی متفاوت بود. او از اصطلاح بارداری دردناک بهره میجوید، چراکه از نگاه ونه گات دردناکی بارداری هر مخاطبی را سخت متعجب خواهد ساخت. هر نویسندهای که میخواهد یک خشونت تاریخی را روایت و بازسازی کند از استراتژیهای سنتی یعنی استفاده از روایتهای فردی بهره میگیرد و همین امر سبب ناکامی او خواهد شد، چراکه در اتفاقی نظیر درسدن تعداد کشتهها آنقدر زیاد است که نویسنده در بهکارگیری روایتهای فردی ناموفق خواهد بود و این امر جدای از مشکلات فرمی خواهد بود. ونه گات با تیزهوشی از ژانر علمی تخیلی در روایت و از روشی جدید، عجیبوغریب و بیمرز برای بازگویی تاریخ استفاده میکند. این اثر ازجمله رمانهای شاخص پستمدرنیستی قرن بیستم به شمار میرود که نویسندهاش (ونهگات) تاریخی را به خواننده یادآور میشود که نشاندهنده خشونت وسیع و دهشتناک انسانی است.