خداحافظی «پدر راک ایران» از دنیای موسیقی، تنها یک خبر هنری ساده نبود؛ ضربهای احساسی و فرهنگی بود که جامعه موسیقی ایران را در بهت فرو برد. کوروش یغمایی، هنرمندی که با گیتارش مسیر تازهای در موسیقی مدرن ایران گشود، در ۷۹ سالگی اعلام کرد با انتشار آلبوم جدیدش «پلاک ۴۴» از صحنه حرفهای کنار میرود. او در پیام خداحافظیاش با صداقتی تلخ نوشت: «هر آنچه در توان داشتهام برای فرهنگ و هویت پرشکوه ایران به کار گرفتهام» و جمله آخرش ــ «خداوند ایران را بپاید» ــ تبدیل به وداعی شاعرانه شد؛ وداعی که در آن عشق و رنج، غرور و دلتنگی، همزمان موج میزد.
از شاهرود تا قله راک ایران
کوروش یغمایی متولد ۱۲ آذر ۱۳۲۵ در شاهرود است. علاقهاش به موسیقی از کودکی و با یادگیری سنتور آغاز شد، اما گیتار ــ ساز تازهوارد و پر رمز و راز آن سالها ــ زندگیاش را تغییر داد. او در ۱۸ سالگی گروهی اینسترومنتال تشکیل داد و مهارت درخشانش در نوازندگی سبب شد لقب «پنجه طلایی» را بگیرد. در دهه ۱۳۵۰ با تلفیق هوشمندانه ملودیهای ایرانی و ریفهای راک غربی، گونهای متفاوت و پیشرو از موسیقی ایرانی خلق کرد؛ سبکی که صدایی یگانه به او بخشید و او را در مقام بنیانگذار راک مدرن ایران نشاند. منتقدان موسیقی در اروپا و آمریکا بارها تأکید کردهاند که یغمایی در شکلدهی به راک ایرانی همان نقشی را داشته که گروههایی مانند بیتلز و رولینگاستونز در غرب ایفا کردند. او نه تنها یک نوازنده برجسته بلکه آهنگسازی نوآور بود که راک را با هویت ایرانی پیوند زد و زبان تازهای در موسیقی ساخت.
خلق راک ایرانی در میان کمبودها و محدودیتها
یغمایی در دورانی کار میکرد که امکانات موسیقی بسیار محدود بود. او در گفتوگویی با مجله بیلبورد شرایط آن سالها را چنین توضیح داده: «حتی سیم گیتار پیدا نمیشد. یک بار برای ضبط آهنگی، چون پول کافی نداشتیم، مجبور بودیم همه چیز را در یک برداشت اجرا کنیم.»
همین سختیها اما او را خلاقتر کرد. او گیتار را تبدیل به پایه اصلی یک صدای ایرانی کرد؛ صدایی که برای گوش غربی هم جذاب بود. خودش گفته بود: «موسیقی وقتی ارزشمند است که یک اروپایی یا آفریقایی بدون دانستن زبان، از آن لذت ببرد.»
ایران؛ عشقی شبیه بیماری
در حالی که بسیاری از همنسلانش مهاجرت کردند، یغمایی انتخاب کرد در ایران بماند؛ انتخابی که بهای سنگینی داشت. او درباره دلیل این انتخاب گفته: «عشق من به تاریخ و هویت ایران به بیماری شبیه است.» این عشق در آثارش موج میزد؛ چه در ترانههای عاشقانه و چه در قطعات اسطورهای و ملی. با وجود ممنوعالکاری و ممنوعالاسمی، ایران را ترک نکرد و برای گذران زندگی به تولید کتاب و نوار قصه کودکان پرداخت؛ بدون ذکر نامش. سالهایی سخت که او بعدها نوشت: «همه راههای شرافتمندانه برای ادامه زندگی به رویم بسته بود.»
گل یخ و آغاز جهانیشدن صدای یغمایی
آغاز فعالیت حرفهای او با ترانههای «گل یخ» و «حجم خالی» بود؛ آثاری که با آهنگسازی یغمایی و شعر مهدی اخوان لنگرودی بهسرعت محبوب شدند. «گل یخ» مرزها را شکست و در کشورهای دیگر نیز بازخوانی شد. این یکی از نخستینبارهایی بود که موسیقی مدرن ایرانی در جهان شنیده شد.
پس از آن آلبومهایی چون «سیب نقرهای»، «ماه و پلنگ»، «کابوس» و «تفنگ دسته نقره» منتشر شدند؛ آثاری که جریانساز بودند و میراث موسیقی دهههای بعد را شکل دادند.
کشف دوباره یغمایی در غرب
در سال ۱۳۸۸ ایوتن آلاپات، مدیر شرکت آمریکایی Now-Again Records، موسیقی یغمایی را کشف کرد و این نقطه عطف تازهای در زندگی هنری او بود. نخستین گام، حضور ترانه «حجم خالی» در مجموعهای جهانی در سال ۲۰۱۰ بود. سپس آلبوم «بازگشت از لبه پرتگاه» (۲۰۱۱) منتشر شد؛ مجموعهای از بهترین آثار دوره طلایی او بین ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۸. این آلبوم ستایش جهانی را برانگیخت: MOJO آن را «آلبوم ماه» خواند، رولینگاستون سه ستاره داد، و بیلبورد با او مصاحبه کرد. یغمایی دوباره کشف شد؛ این بار نه فقط به عنوان ستارهای ایرانی، بلکه بهعنوان یکی از مهمترین چهرههای راک خاورمیانه در نگاه جهان. اکنون، با انتشار آلبوم «پلاک ۴۴»، کوروش یغمایی اعلام کرده که از دنیای حرفهای موسیقی کنار میرود. پایان کار او نه بهعنوان یک شکست، بلکه به مثابه پایان سفر یک اسطوره است؛ هنرمندی که با کمترین امکانات و بیشترین عشق، راهی ساخت که پیش از او وجود نداشت.
برگرفته از: ایسنا