رضا دستجردی: جان لاک فیلسوف پرآوازه انگلیسی است که از وی با عنوان پدر لیبرالیسم کلاسیک یاد میشود شناخته میشود. لاک از مهمترین شارحان نظریه قرارداد اجتماعی و پیروان مکتب تجربهگرایی است و نظرات او بر پیشرفت شناختشناسی و فلسفه سیاسی تأثیر بسیاری بر جای گذارد. از لاک، آثار بسیاری بهجای مانده که از آن جمله است «جستاری در خصوص فاهمه بشری»، «پرسشهایی درباره قانون طبیعت»، «رسالهای در باب حکومت» و نظایر آن.
از میان آثار لاک، «نامهای در باب تساهل» از جمله متون کلاسیک فلسفه سیاسی و اخلاقی است. این اثر، که در سال ۱۶۸۹ میلادی منتشر شد، پاسخی به چالشهای دوران خود است که مملو از جنگهای مذهبی و آزار و اذیتهای دینی در اروپا بود. لاک با استدلالهای منطقی و مبتنی بر کتاب مقدس، استدلال میکند که آنچه حقیقی است از قلب انسان برمیخیزد و نمیتوان آن را با زور و اجبار به دیگران تحمیل کرد.
جان لاک (۱۶۳۲-۱۷۰۴ میلادی)، از بنیانگذاران تجربهگرایی و لیبرالیسم مدرن، در دوران پرتلاطم انگلستان زندگی میکرد و شاهد انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ بود که منجر به سرنگونی جیمز دوم، پادشاه کاتولیک شد و ویلیام سوم پروتستان را بر تخت نشاند.
لاک تمایز روشنی میان نقش دولت مدنی و کلیسا میگذارد. دولت، در نظر او، جامعهای است که برای حفظ منافع مدنی مشتمل بر زندگی، آزادی، سلامت، و مالکیت تشکیل شده است. قدرت حاکم (Magistrate) محدود به این امور است و نمیتواند در نجات روحها دخالت کند. او استدلال میکند که خدا به هیچ انسانی اجازه نداده تا دیگران را به دین خود مجبور کند، زیرا ایمان واقعی نیازمند اقناع درونی است و با زور و مجازات نمیتوان باورها را تغییر داد. وی مثال میزند که اگر حاکمی افراد را به دین خود مجبور کند، این کار نهتنها بیفایده است، بلکه احتمال دارد افراد را به دین غلط هدایت کند.
یکی از استدلالهای کلیدی لاک، تعریف کلیسا بهعنوان جامعهای داوطلبانه است. از این منظر، افراد به اختیار خود به کلیسا میپیوندند تا خدا را به شیوهای که قابل قبول میدانند، پرستش کنند. قوانین کلیسا توسط خود جامعه وضع میشود و هیچ ارتباطی با قدرت مدنی ندارد. لاک تأکید میکند که امور بیتفاوت (Indifferent Things) مانند مراسم و تشریفات، نباید توسط دولت تحمیل شود، مگر اینکه در کتاب مقدس صریحاً ذکر شده باشد. او معتقد است که اگر کلیسا اعضایی داشته باشد که قوانینش را نقض میکنند، میتواند آنها را بدون اعمال مجازات مدنی طرد کند.
لاک در ادامه، به رسالت تساهل میپردازد و بر آن است که هیچ فرد یا کلیسایی حق ندارد حقوق مدنی دیگران را به دلیل دین متفاوت، نقض کند. حاکم باید همه جوامع مذهبی را که بر نجات روح تمرکز دارند، تحمل کند، مگر اینکه به صلح مدنی آسیب بزنند. بهباور لاک، افراد نباید به دلیل دینشان از حقوق مدنی محروم شوند، زیرا انجیل دستور چنین چیزی را صادر نکرده است. همچنین بهباور وی، تنوع عقاید مذهبی اجتنابناپذیر است، اما عدم تساهل با آن امکان دارد به جنگ و آشوب منجر گردد.
با این حال، لاک استثناهایی قائل است. او معتقد است که ملحدان نباید تحمل شوند، زیرا بیخدایی جامعه را به ضعف میکشاند؛ چرا که وعدهها و سوگندهای آنها بیمعناست. همچنین، کلیساهایی که وفاداری به قدرت خارجی (مانند پاپ در کلیسای کاتولیک) دارند، ممکن است خطرناک باشند، زیرا میتوانند به خیانت سیاسی منجر شوند. برخی محققان میگویند لاک امکان تساهل با کاتولیکها را در صورت کنار گذاشتن عقاید غیرمدنی رد نکرده، اما در کلیت، بر تحلیل کتاب مقدس برای حمایت از استدلالهایش تکیه دارد.
کتاب از منظر فلسفی، بخشی از پروژه بزرگتر لاک در «جستاری در خصوص فاهمه بشری» است که تجربهگرایی را در آن بنیان میگذارد. لاک بر این باور است که دانش انسانی محدود است و نمیتوان ادعای حقیقت مطلق داشت؛ بنابراین، تساهل لازم است. این دیدگاه در مقابل هابز در «لویاتان» قرار دارد که قدرت مطلق حاکم را برای جلوگیری از هرج و مرج توجیه میکرد. لاک، برعکس، تساهل را ابزاری برای صلح میبیند.
مخلص کلام آنکه، «نامهای در باب تساهل» جان لاک، میراثی ماندگار از اندیشه لیبرال است که بر آزادی مذهبی و حقوق بشر تأکید دارد. لاک در این کتاب، با استدلالهای منطقی نشان میدهد که اجبار در دین بیفایده است و تنها مدارا میتواند صلح به همراه بیاورد.
چاپ نخست «نامهای در باب تساهل» با ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم در سال ۱۳۷۷ بههمت نشر نی انتشار یافت.