الی کوهن درسوریه واشرف مروان در مصر نفوذی هایی بودند که بیشترین خدمت را به اسرائیل کردند ولی هر دو تندترین شعارهارا علیه اسرائیل سر میدادند واز نابودی اسرائیل دم میزدند، آنها با شعارهای تندشان برای خود اعتبار به دست آورده واطلاعات نظامی را به اسرائیل میدادند. داستان اشرف مروان وخویشاوندیش با رئیس جمهور مصر متفاوت است ولی نشان دهنده واقعیتهای تلخی است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت
آنچه درایران رخ داد پرده تازهتری از روش نفوذ ویرانگر اسرائیل را نشان میدهد. اهمیت شناخت این نفوذ چنان است که یاد آوری سخنان چند سال پیش علی یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی در برابر آن اندک مینماید. بدون نفوذ و در جایگاه بالا این میزان خسارت ممکن نبود. فرماندهان ارشد کشور قربانی نفوذ وتزویر وترور شدند. اگر این نفوذ نبود زیانهای این تجاوز گسترده نمیشد. هنگامی مسئولان اسیر سطحی نگری وکج فهمی میشوند و با هیحان و شعار گرفتار تنگ اندیشی میگردد که دیده وشنیده ایم آن گاه برنامهها وپاره ای از امکانات به گونهای کمک کننده متجاوزخواهند شد. آن گاه چاپلوسی ارزش میشود و راه برای نفوذیهای سنایشگر گشوده میشود ودشمن در همه لابههای حکومتی نیروی خودرا به کار می کمارد. نفوذیها هرکس را که هشدار میدهند عامل دشمن قلمداد کرده و حصر بند وزندان سهم آنها میشود. دراین میان نقش نیروهای میدانی نیز نباید دست کم گرفته شود مهاجمانی که نام مهاجر بر خود نهادند. وکاری کردند که هرگز از یاد نخواهد رفت ودستمزد مهمان نوازی ایرانیان را با خدمت به دشمنان ایران پاسخ دادند پرسش مهمتران است که چه کس ویا کسانی راه ورود گسترده این افراد را ازسال ۱۴۰۰ به شکل کنونی به ایران بازکردند؟ ملت یقه آنهایی را که سبب ورود بی رویه مهاجران افغانستانی شدند خواهدگرفت.