زمان مشروطیت ملت درصدد مهار استبداد و پی افکند نظامی بود که در آن از استبداد و استعمار و بیعدالتی خبری نباشد (یا کمتر خبر باشد) و به سببها و علتهای گوناگون در رسیدن به اهداف خود آنگونه که باید و شاید کامیاب نشد و در انقلاب اسلامی که شعار اصلیاش در استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خلاصه شد علاوه بر جنبه نیرومند استبدادستیزی و ضد استعماری در پی آن بود که نظام جمهوری که در آن رسماً و عملاً جمهور مردم صاحب حق و حرمتند استقرار یابد و افزون بر آن انسانهای آزاد و شایسته در فضای معطر به عطر ارزشهای والای اسلامی زندگی امن و آزاد و برخوردار را تجربه کنند.
هر دو جریان البته که موفقیتهایی داشتهاند ولی هنوز تا رسیدن به مقصد و نقطه مطلوب فاصله زیاد است و مشکلها و مانع ها کم نیست.
بر این باورم که اصلاحات و اصلاحطلبی که از آموزههای ممتاز اسلام و جان دعوت پیامبران خدا و شیوه و روش مصلحان خیراندیش بوده است کم هزینهترین و پرفایده ترین سرمایه ایست که ما را به سر منزل مقصود نزدیکتر خواهد کرد.
ناگفته آشکار است که اصلاحات به این معنی فراتر از یک حزب و یک جبهه است و کم نیستند افراد و جریانهایی که نظراً و عملاً اصلاحات را میپذیرند و به لوازم آن پایبند هستد ولی به هر دلیل در یکی از احزاب و تشکلها و حتی جبهه نمیگنجند یا حضور ندارند، که باید حق و احترام آنها مدّنظر باشد. با این همه نمیتوان و نباید تلاشها و حتی فداکاریهای جبهه و اعضاء تشکیل دهنده جبهه و دستاوردهایش در عرصه حیات عمومی جامعه را نادیده گرفت.
ضمن ادای احترام و عرض خسته نباشد به حزبها و سازمانها و تشکلهای تشکیل دهنده جبهه و شخصیتهای حقیقی و حقوقی حاضر در آن، خواستار موفقیت بیشتر جبهه در قانع کردن همگان به خصوص نظام حکمرانی نسبت به اهمیت اصلاحات در نگاهداری ایران عزیز و نگاهبانی از آن و تحقق شعارهای انقلاب که احیاناً مورد فراموشی و حتی تحریف قرار گرفته است و آرمانهای ملت شریف هستم.
عباس آخوندی: نهادهای بازار و اقتصاد ایران دچار استحاله شده است
مسأله اقتصاد ایران، اقتصاد نظری نیست؛ اقتصاد سیاسی است. هیچ وقت وضع موجود تصادفی نبوده است. از نظر من بعد از ۸۴ که کشور در فرآیند پذیرش تحریمهای بینالمللی رفت که به نظر من یک اتفاق مشکوک در تاریخ ایران است و باید ببینیم منافع چه کسانی ایجاب میکرد که تحریم شویم.
نتیجه این ریسک این شد که استراتژی توسعه تبدیل به استراتژی بقا شد و برای اولین بار در ایران دیانت مقابل ملیت قرار گرفت.اتفاق بعدی که رخ داد این بود که تمام نهادهای اقتصادی ایران دچار استحاله شد. یعنی در واقع هیچ یک از نهادهای اقتصاد کار خود را نمیکنند. بخش اعظم واگذاریها به نهادهای عمومی دولتی برگشته و بنابراین خصوصیسازی و اصلا چیزی به نام تاجر و رقابت وجود خارجی ندارد.
با پولشویی نمیشود توسعه درست کرد
فرض کنید مذاکرات به نتیجه برسد، با این ساختار نهادی میشود کاری کرد؟!
سهم ارتباطات در سرمایه ملی ما یک درصد است. شرکت مخابرات را تقریبا رایگان خریدند. چون یک مبلغ اندکی پرداخت شد و قرار شد مابقی را از سود شرکت پرداخت کنند که قسطها هم پرداخت نشد.
اگر قرار است این طوری خصوصیسازی شود، بهتر از نشود. این که خصوصیسازی نیست. اصلیترین بحث این است که نهادهایی که دچار استحاله شدهاند را چه کار میتوانید بکنید؟ برای علت باید ببینیم چگونه نهادهای بازار و اقتصاد ایران دچار استحاله شده است. با پولشویی نمیشود توسعه درست کرد.
باید نظام بانکی اصلاح شود. فرض کنید تحریم برداشته شود، نمیتوانید دو بانک هم در ایران داشته باشید که بتوانند با بانکهای بینالمللی مراوده داشته باشند.