معاون پیشین آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش کمبود معلم را از دلایل غیرمستقیم تنبیه بدنی دانست و گفت: در گزینش معلم و ناظم دقت کافی صورت نمیگیرد. ابراهیم سحرخیز درخصوص چرایی وقوع تنبیه بدنی در مدارس به ایلنا گفت: عزم در آموزش و پرورش برای مبارزه با تنبیه بدنی جدی است. آموزش و پرورش در خصوص توانمندسازی معلمان از لحاظ اخلاقی متمرکز است تا نگذارد معلمان به سمت تنبیه بدنی دانش آموز بروند. در ایران 107 هزار مدرسه داریم.
مدارس تنگناهایی از نظر فضا و تجهیزات برای کودکان دارند. کمبود تابآوری در معلمان و کجسلیقگی کادر مدرسه به عنوان مدیر، معاون یا ناظم موجب بروز اتفاقات نامناسب میشود. با این موارد برخورد قاطع صورت میگیرد. در موراد حاد، قوه قضائیه میتواند وارد عمل شود تا علاوه بر تنبیهات اداری -که برای شخص خاطی اعمال میشود- تنبیهات حقوقی و کیفری هم داشته باشد. ممکن است تعلیق صورت گیرد یا توبیخ در پرونده فرد درج شود، اما این اقدام در حد اخراج نیست، زیرا باید حیثیت و خانواده معلم را نیز در نظر گرفت. موضوع نظارتهای بالینی آموزش و پرورش به دلیل کمبود نیروی انسانی متأسفانه کاهش داشته است. با تشکیل کلاسهای 40 نفره چه کسی تضمین میدهد معلمی که با 40 پسر نوجوان در کلاس سروکار دارد عصبانی نشود؟ نیروهایی را تصور کنید که بهجای دو نفر کار میکنند؛ هم مدیریت مدرسه را به عهده دارند و هم باید جای خالی معلم را در کلاس پر کند. مشکل به این برمیگردد که هنگام جذب و گزینش برای تخصص و توانمندی معلم اهمیت قائل نبودهایم.
ما دنبال آموزش و پرورش ارزان هستیم
معاون اسبق آموزش متوسطه در دولت دهم تصریح کرد: ما میخواهیم آموزش و پرورش را ارزان اداره کنیم. چهل درصد از کارمندان دولت در آموزش و پرورش شاغل هستند که با کمتر از 10 درصد (9.8 درصد) از بودجه عمومی اداره میشود. در کجای دنیا کشوری میشناسید که با شانزده میلیون دانشآموز، از بودجه کمتر از 10 درصد سهم داشته باشد؟ در کدام کشور کلاسها چهلنفره هستند؟ ژاپن بعد از نیوزلند بیشترین حقوق را به معلمان پرداخت میکند؛ منظمترین و مرفهترین شرایط و بهترین امکانات آموزشی را برای دانشآموزان فراهم کرده و از طرف دیگر نیز تربیت افراد در خانوادههای ژاپنی با ایران قابل قیاس نیست. 33 درصد از دانشآموزان ما در دوره ابتدایی قادر به نوشتن اسم خود نیستند و بدون ضابطه این افراد را به پایههای بالاتر میفرستیم. بخش اعظم این افت تحصیلی متوجه معلمها است. ما در گزینش معلمها بیتوجه عمل کردهایم. مگر قرار نبود آموزش ضمن خدمت تداوم داشته باشد؟ آموزش ضمن خدمت به شکل مجازی درآمده است. این آموزش کافی نیست و باید بهصورت حضوری دربیاید. باید نظارت بالینی آموزش و پرورش صورت بگیرد و به توانمندی معلمانمان ایمان داشته باشیم. همچنین قرار بود هر دو الی سه سال یکبار پایش صلاحیت معلمان انجام شود که نمیدانیم سرانجام آن چه شد.
معلمان کمترین حقوق را دریافت میکنند
سحرخیز گفت: معلمان کمترین دریافتی را در میان کارکنان دولت دارند. مبلغ حکم مهم نیست زیرا معلمان تنها همان حقوق دریافتی را دارند ولی کارمندان دیگر مواردی مانند حق ایاب و ذهاب، مناسبتها، حق مأموریت و غیره را نیز دریافت میکنند. در زمان جنگ بود که آموزش و پرورش 18 تا 20 درصد از بودجه عمومی سهم داشت. کمترین مقدار بودجه را در دولت سیزدهم آموزش و پرورش تجربه کرد که 9.8 درصد بود.
گزینش نامناسب معلمان
سحرخیز افزود: ما کاری کردهایم که مردم بهتدریج از مدارس دولتی فراری شدهاند. در مدارس سمپاد تنبیه رخ نمیدهد بلکه برعکس ممکن است دانشآموز به معلمان پرخاش کند.آموزش و پروش باید اولویت کشور باشد که ظاهراً تنها در حرف و شعار اینگونه است. 175 هزار نفر کمبود معلم داریم و میخواهند این کمبود را با جذب مجدد بازنشستگان رفع کنند. باید پرسید که آیا نیروی بازنشسته پس از 35 سال خدمت و در این سنوسال توان و حوصله سروکار داشتن با 30، 40 نفر دانشآموز را دارد؟ آموزش و پرورش گزینه روی میز دولتها نبوده است. در برنامه هفتم آمده که آموزش و پرورش به مثابه امر ملی است. وزارت صنعت باید به هنرستانها کمک کند؛ وزارت جهاد باید به هنرستانهای جهاد کشاورزی یاری برساند؛ وزارت بهداشت، وزارت تعاون، بخش خصوصی، همه باید نقشآفرینی کنند. سازمان برنامه و بودجه هم به دنبال ارزان اداره کردن آموزش و پرورش است. قبول دارم که مشکلات اقتصادی کم نیست و تحریمها نیز مسئلهساز است، اما این موضوع مربوط به یکسال و دو سال نیست و از بعد از جنگ تحمیلی بودجه آموزش و پرورش رو به کاهش بوده است.