شب از نیمه گذشته است. بازار تعطیل شده و گزمهها در حال گشت زنی در دالانهای بازار هستند. صدای غوک ها دیگر از حوض سرای سعد السلطنه به گوش نمیرسد. خواب بر چشمان نگهبان آب انبار حاج کاظم مستولی شده است. مؤذن مسجد صالحیه، غلبه صبح بر نیمه شب را به انتظار نشسته است. قلعه الموت هم در خاموشی فرو رفته است.
کهن شهر قزوین را با قدمتی چند هزار ساله میتوان سرزمین سلطنتهای ناپایدار، رویاهای تاریخی و بناهای باستانی شکوهمند نامید. سرزمینِ دروازهها، قلعهها و دژه های کهن که حکایتگر شکوه تاریخ پر فراز و نشیب این دیارند. حجت ادعای تاریخ پر فراز و نشیب قزوین را میتوان در بناهای باستانی بیشماری سراغ گرفت که دیوارهها، راستهها، سراها و سبک معماریشان روایت میکنند. تا جایی که این شهر میزبان بیشترین ابنیه و یادگارهای تاریخی کشور است و فصلی رنگارنگ و مانا در میان نقش و نگار معماری دلفریب و طراحی منحصربهفرد بناهای باستانی و رؤیاییاش، جای داده است.
این کهن دیار به قدری در تاریخ کشور اهمیت داشته که پادشاهان ساسانی به آن کشوین میگفتند یعنی منطقهای که نباید از آن غافل شد. مردمان این دیار تاریخ را نخوانده و نشنیدهاند؛ بلکه آن را دیده و درک کردهاند. اینجا هنوز در کوچه پس کوچههای شهر صدای پای مغولها و نعرههایشان، گوشها را میآزارد. بوی دود و کتابهای سوخته کتابخانه قلعه الموت به مشام میرسد. کاروانسرای سعدالسلطنه، همچنان میزبان پیادگان و کاروانیان خسته و غبار آلود از سفرهای تجاری و زیارتی است. صدای شیهه اسبهای قجر هنوز از پشت دیوارهای خشتی و سنگی دارالسلطنه صفویان شنیده میشود. صدای کشدار قلم نی میرعماد قزوینی- فخر خوشنویسان ایران- بر روی کاغذ کاهی، نیوش میشود. بوی چرم از تیمچه حاج کاظم همچنان به مشام میرسد. کاشیکارهای عالی قاپو با وسواس در حال بندکشی کاشیهای مینایی و اسلوبی این بنای جاوید هستند و تاجران عبوری از جاده ابریشم نیز، در حال داد و ستد در شهر. قزوین شهر دروازهها و قلعهها، شهر باغستانهای بی دیوار و خار؛ شهر بناهای افسونگر و چشم نواز، پایتخت خوشنویسی ایرانی، بی تردید تلاقی گاه هنر، معماری، فرهنگ و تمدن است.
در دل این کهن دیار، بدون ورق زدن کتابهای تاریخی دست نویس و قرائت سفرنامههای بزرگان، میتوان تاریخ را در لحظه قدم زد و لذت پرسه در عمارت های وارثان سلطنتهای ناپایدار را با تمام وجود حس کرد. تماشای کاشیکاریهای دلانگیز و تزئینات آجری خوشنقشونگار خانههای قدیمی و سراهای کهن، روح هر گردشگری را مینوازد. بناهای عتیقی که بوی قدمت و جاودانگی میدهند و علاوه بر ارزش تاریخی، از زیبایی بصری و اعجاز هنری بینظیری برخوردارند. هر بخش از این بناها، هنرنمایی هنرمندانی را یادآور میشوند که ظرافت و دقتشان در محاسبات و جان بخشی به آثارشان را کمتر از عبادت نمیدانستند. صدای کوبه درهای چوبی در محلات قدیمی شهر، آدمی را بی واسطه به صدها یا هزاران سال قبلتر باز میگرداند. اینجا گویی تاریخ تو را میخواند و ماشین زمان دیگر یک رؤیا نیست! گردشگران علاقه مند به ابنیه تاریخی، از تماشای قلعهها، بازارها، تیمچهها، سراها، آب انبارها، کاریزها، گرمابهها، مساجد، مدارس و دیگر آثار تاریخی شهر سیر نمیشوند و با تمام وجود، قدمتشان را میکاوند و افسون معماریشان را میستایند. قلعه الموت؛ نمادی از شکوه تاریخ، مجموعه باغ صفوی قزوین؛ گنجینهای گرانبها از آثار باستانی ادوار مختلف، بازار تاریخی قزوین؛ شاهکار و میراثی ماندگار از معماری سنتی دوران صفویه، مسجد النبی قزوین؛ تلفیق و شکوه هنر معماری ایرانی، زیبایی و اصالت، سرای سعدالسلطنه؛ پهناورترین کاروانسرای سرپوشیده خاورمیانه، کاخ موزه چهلستون؛ یگانه کوشک بازمانده از کاخهای سلطنتی شاه تهماسب، مسجد جامع قزوین؛ میعادگاه سبکهای معماری سلطنتهای ناپایدار، مسجد و مدرسه صالحیه قزوین؛ مهد اندیشه ورزی و پرهیزکاری، آبانبار حاج کاظم قزوین؛ شاهکار مهندسی معماری سنتی ایرانی و حسینیه امینیها؛ جولان نور و بازی رنگها، تنها بخشی از هنر و شاهکارهای هنرمندانی هستند که درایتشان در طراحی و میزانسن این ابنیه، بی نظیر و منحصر به فرد بوده است. خلق چنین آثار همگی نشان از نبوغ و استعداد آفرینندگان این بناهای مسحور کننده و افسونگر دارد و ظرفیت بی نظیر هنر ناب معماری ایرانی را در خلق شاهکارهایی چنین ممتاز و استثنائی به رخ جهانیان میکشد.