دانشگاه حکیم سبزواری به مناسبت روز حکیم فردوسی ، پذیرای تعدادی از دانشوران و شاعران و شاهنامه پژوهان با عنوان ایران در آیینه شاهنامه بود . دراین مراسم علمی و فرهنگی، پروفسور سیدحسن امین سرپرست مرکز دایره المعارف ایرانشناسی، در مورد جایگاه شعر درایران و دلایل و انگیزه های سرایش شاهنامه امین و ویژگی های اثر منظوم خودش، سخنرانی کرد.
در این همایش که با عنوان «ایران در آیینه شاهنامه» در تالار شریعتی دانشکده ادبیات حکیم سبزواری برگزار شد، دکتر مهیار علوی مقدم، استاد زبان و ادبیات ضمن خیرمقدم گویی به استادان و دانشجویان حاضر، به معرفی سخنران اصلی این همایش، پروفسور سیدحسن امین (فیلسوف، حقوقدان، ایرانشناس و خالق شاهنامه امین) پرداخت و او را یکی از برترین استادان و دانشمندان ایراندوست و ایرانشناس در سطح جهان شناساند که سالهای طولانی به تدریس در دانشگاه های انگلستان، چین و هند اشتغال داشته و اکنون نیز با داشتن سمت استاد افتخاری دانشگاه حکیم سبزواری و عضویت در انجمن پادشاهی فلسفه گلاسگو و دانشکده ایدنبورو در بریتانیا را دارد.
سید حسن امین سراینده شاهنامه امین، در سخنرانی خود گفت: شاهنامه سند هویت تمام باشندگان دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است و شامل سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی است و خود به نوعی ایران را در اذهان تداعی می کند. واژه ایران بیش از هشتصد بار در شاهنامه تکرار شده است، اما ایران در شاهنامه نه یک جغرافیای زمین شناختی که یک جغرافیای معرفتی است. جغرافیای معرفتی ایران در بخش اساطیری شاهنامه معادل کل جهان است، به همین دلیل واژه ایران در بخش زندگی کیومرث (اولین انسان و اولین شهریار) و فرزند او سیامک و نوه اش هوشنگ، یاد نشده است. ایران تنها پس از جمشید مطرح شده است، به گونه ای که حتی از ضحاک قاتل جمشید هم به شاه ایران تعبیر شده است. پس از ضحاک، فریدون هم بر تمام زمین پادشاهی دارد و اوست که ربع مسکون رابین فرزندان خود تور، سلم و ایرج تقسیم می کند.
ممالک شرقی را به تور می دهد و ازآن پس شرق به توران نامبردار می شود. مناطق غربی را به سلم می دهد و آنجا را از آن پس، روم میخوانند و مناطق مرکزی را به ایرج می دهد و این بخش به نام ایران نامیده می شود. به همین دلیل نظامی می گوید: همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل چون که ایران، دل زمین باشد دل ز تن به بود، یقین باشد اما انطباق اعلام جغرافیایی شاهنامه، با مناطق جغرافیایی شناخته شده امروز آسان نیست، برای مثال: ۱. البرز کوه شاهنامه این رشته کوه البرز نیست. زیرا برابر شاهنامه، وقتی که رستم به جستجوی کیقباد به البرز کوه می رود و او را می یابد. خطاب به او که ساکن البرز کوه است، میگوید: کنون خیز تا سوی ایران شویم به یاری به نزد دلیران شویم ۲. مازندران شاهنامه هم. مازندران جغرافیایی امروزین نیست. یکی از دیوان مازندران در مجلس بزم کیکاووس ضمن خنیاگری و نوازندگی می گوید: ز مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد باد کیکاووس از شنیدن این توصیفات به تسخیر مازندران شایق می شود و به مازندران لشکرکشی می کند و دچار دیو سپید می شود.