فاطمه قدم، کارشناس امور مالیاتی
واقعیت چیست؟واقعیت این است که عدالتی در مقوله مالیات نداریم. سامانه مودیان که اکنون روی کار آمده، اگر به درستی اجرا شود می توانیم به عدالت مالیاتی برسیم ولی خبری از اجرای درست نیست. زمانبر است و زمانی اجرا شد که بسترهایش آماده نبود و آموزش کافی به اشخاص حقیقی در خصوص سامانه مودیان داده نشده است.
شخص حقوقی حداقل به دلیل داشتن کارشناسان حسابداری، مدیران و مشاوران مالیاتی و مالی که یا خودشان به شخصه برای آموزش اقدام می کنند و یا شرکت در قالب شخص حقوقی کلاس های آموزشی برگزار می کند اطلاعاتی دارندولی اشخاص حقیقی بی اطلاع از این موضوعات هستند.در نتیجه مودی مالیاتی آسیب می بیند. امیدوارم به سمتی برویم که بشود عدالت واقعی را در مورد مالیاتها اجرا کرد.
بسیاری از نهادها از پرداخت مالیات معاف هستند در صورتی که آن ها هستند که باید مالیات پرداخت کنند و بهترین نوع مالیات به نظر شخص من مالیات بر ارزش افزوده است که تمامی افراد فارغ از نوع درآمدشان و جدا از فعالیت های پنهانی یا آشکاری که دارند ، حتی فردی که قاچاق می کند هم در این نگاه مجبور به پرداخت مالیات بر ارزش افزوده است.به این دلیل که کالا و خدمات دریافت می کند.
دولت ایران بیشترین بودجه خود را از قبل از انقلاب تا به حال بر درآمدهای نفتی متمرکز کرده است در صورتی که کشورهای پیشرفته این گونه نبوده و نیستند. دولت ها در جهان بر روی درآمدهای مالیاتی تمرکز کرده اند. کشورهایی که در خاورمیانه هستند و رشد خوبی از نظر توسعه داشتند درآمدهای نفتی خود را به قسمت تولید اختصاص داده اند و سرمایه گذاری کردند. آن ها سعی کردند از محل درآمدهای نفتی برای خودشان درآمدی داشته باشند در صورتی که ایران بودجه خود را ، بودجه دولتی خود را یعنی هزینه حقوق کارمندان دولت را از درآمدهای نفتی توقع داشته و دارد.
در برنامه هفتم تصمیم بر این شد که دولت بر بحث مالیات متمرکز شود و بتواند از درآمدهای نفتی تا حدودی به درآمد مالیاتی شیفت کند. حدودا پنجاه درصد بودجه در سال ۱۴۰۳ از مالیات است. اما چگونه و از کجا؟ کدام مالیات دهندگان این بودجه را تامین خواهند کرد؟
چیزی که همیشه برای من که بودجه سال ۱۴۰۳ و شرایط اقتصادی مملکت را مطالعه می کردم تعجب برانگیز است این است که ما در شرایط خاصی قرار داریم البته درست است که تورم داریم اما از یک سو اکثر شرکت ها در شرایط باثباتی نیستند و فعالیتی ندارند، مردم به دلیل این که درآمدشان کفاف زندگی شان را نمی دهد و اکثرا زیر خط فقر هستند تقاضایی برای خرید ندارند یعنی از نظر مالی دولت باید سیاست مالی انبساطی در پیش بگیرد یعنی به جای این که مالیات را بیشتر کند باید کمتر کند چرا؟ مخصوصا در بخش تولید جامعه به مشوق نیاز دارد. افراد در این صورت منابع مالی بیشتری در اختیار خواهند داشت و بیشتر سرمایه گذاری می کنند و تولید کننده تشویق می شود که شرکت خود را که تا به حال فعال نبوده فعال کند یا تولید کننده جدیدی روی کار بیاید یا کسب و کارهای جدیدی به عرصه پا بگذارند.
این یعنی نرخ بیکاری کمتر می شود و اشتغال افزایش می یابد و تولید که زیاد شد افزایش اشتغال هم خواهیم داشت. بنابراین مردم پول بیشتری را در دسترس دارند و منابع مالی کافی خواهند بود با تاکید بر استفاده و حمایت بیشتر از خدمات و کالاهای ایرانی استقبال بیشتری از تولیدمی شود ودر نتیجه این کاهش بار مالیات باعث می شود که تقاضای کالا افزایش پیدا کند.
اما می بینیم دولت سیاست انقباظی در پیش گرفته است یعنی سالیان سال تمرکز دولت بر منابع نفتی بوده است و ناگهان در سال ۱۴۰۳ می خواهد بیشترین بودجه خود را بر مالیات متمرکز کند. این گونه دچار شرایط انقباظی خواهد شد که در این صورت جای صحبت و نقد فراوان است.
دولت بر حقوق پرسنل تمرکز کرده است. دولت گفته تا دوازده میلیون تومان معاف از مالیات است در صورتی که شما می دانید زندگی در تهران با حداقل زیر سی میلیون تومان زندگی زیرخط فقر محسوب می شود. البته دولت از پنجاه درصد بودجه ای که برای مالیات اختصاص داده است در بیست درصدش بر روی مالیات کارکنان حساب باز کرده است. مجددا باید اصلاحیه جدیدی صورت بگیرد و متمرکز بر افراد حقوق بگیر مورد توجه باشد زیرا ظلم در حق حقوق بگیر است.
دولت می تواند بر مالیات بر ثروت و مالیات برسرمایه ها و خانه ها و ماشین های لوکس متمرکز شود چرا که قرار است مالیات از مردم گرفته شود بهتر است از مشمولین اخذ شود نه از کارمندان دولت.
متاسفانه فرار مالیاتی وجود دارد زیرا هم از نظر فرهنگ مالیاتی ضعیف هستیم و نمی دانیم و آگاه نیستیم مالیاتی که از ما گرفته می شود کجا و چطور هزینه می شود و هم از نظر پیگیری و نظارت ضعیف هستیم و خلاهای قانونی زیادی وجود دارد.