به نظر شما چرا تاکنون جنگ های بین اسرائیل و اعراب و همچنین سایر راهکارهای دیپلماتیک منجر به یک توافق و صلح در مسئله فلسطین نشده است؟
اسرائیل در جنگ ششروزه که در سال 1967 به وقوع پیوست توانست در چهار جبهه چهار کشور عربی را شکست دهد. این جنگ به تعبیری برای اعراب یک بلا بود. مصر، اردن، سوریه و فلسطین کشورهایی بودند که در کمتر از یک هفته از اسرائیل شکست خوردند. در این جنگ برخی سرزمینها مانند بلندیهای جولان و صحرای سینا به دست اسرائیل افتاد.
اما در جنگ سال 1973 اتفاقات جالبی افتاد. این جنگ ساختگی بود. بنده آن زمان در پاریس دانشجو بودم. انور سادات زمانی که میخواست به آمریکا سفر کند در پاریس توقف کرد. در این توقف او با رادیو ملی فرانسه مصاحبه کرد و گفت من به واشنگتن میروم زیرا ما دیگر نمیخواهیم با ایالت 52 آمریکا بجنگیم. مردم ما تحتفشار و گرسنگی هستند و از جنگ خسته شدهاند. سادات افزود که با نیت صلح و آشتی به واشنگتن میروم. این سفر سادات باعث شد که قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل منعقد شود.
وقتی سادات به مصر بازگشت سه پیشنهاد به کشورهای عربی کرد. اول پول بدهید، دوم سرباز بدهید و سوم تجهیزات بدهید. این جنگ غافلگیرانه بود زیرا در ماه یوم کیپور که ماه روزهداری یهودیان است اتفاق افتاد.
در آن زمان سادات توانست صحرای سینا را مجدد از اسرائیل پس بگیرد.
اسرائیل با تکتک کشورهای عربی با هوشمندی صلح کرد. زیرا قصد داشت تا مسئله مصر و اردن با مسئله فلسطین یکی نشود. اسرائیل هیچگاه نخواست که فلسطین به شکل یک کشور مستقل در بیاید.زیرا چنین کشوری بعدها میتواند مزاحمتهای فراوانی برای اسرائیل به وجود آورد.
به عقیده بنده حمله حماس به اسرائیل در هالهای از ابهام قرار دارد. انگیزه حماس یا تحریک چه کسانی باعث بروز حمله طوفان الاقصی شد مشخص نیست.
امکان صلح بین فلسطین و اسرائیل بعید به نظر میرسد. نمیتوان انتظار داشت تا نتانیاهو بهراحتی کشور مستقل فلسطینی را قبول بکند. اما از سوی دیگر اسرائیل تاکنون با جنگ چیزی را بدست نیاورده و پرسش این است که تا کی میتواند بجنگد؟ مردم اسرائیل همواره باید در ترس یک اقدام جنگی یا تروریستی باقی بمانند. این موضوع اثبات شده که جنگ باعث موفقیت و پیروزی اسرائیلیها نمیشود. جنگ به انتها رسیده است.
بنابراین معتقدم شرایط به گونه ای شکل گرفته که اسرائیل مجبور است به راهحل دو کشوری تن بدهد .
چین در نشست پکن اعلام کرده از راهحل دو کشور استقبال میکند و بایدن هم در مقالهای اعلام کرده که راهحلی جز دو کشوری وجود ندارد. با توجه به اجماع جهانی که بر سر این راهحل به وجود آمده به نظر شما موانع وقوع این راهحل چیست؟
ایران سرمایهگذاری زیادی روی غزه کرد. غزه هم به دلیل اختلافات ایدئولوژیکی که با محمود عباس دارد به ابزاری در دست برخی کشورهای منطقه تبدیل شده است. اهمیت حماس برای ایران این است که در مرز اسرائیل قرار دارد و میتواند از مواضع ایران حمایت کند. حتی این نگرانی وجود دارد که بعد از حماس کار به نابودی حزبالله برسد. در اسرائیل نیز مخالفان راهحل دو کشور وجود دارد اما اگر بخواهند مسئله دو کشور را مطرح کنند قبل از آن نتانیاهو باید از کار برکنار شود.
آیا به لحاظ سرزمینی مشکلی به وجود نمیآید؟
تا جایی که اطلاع دارم قرار شده است یک تونلی ایجاد شود. طرح این موضوع متعلق به سالها پیش است. این تونل غزه را به کرانه باختری متصل میکند. تنها راهی که به نظر میرسد امکانپذیر است همین مسیر است تا بتوان تردد خودرو و مسیر حملونقل از این مسیر باز شود. در غیر این صورت راهی وجود ندارد.