نام «نیما یوشیج» را برای خود انتخاب کرد، شیفته این اسم بود و حتی برایش شجرهنامه ساخت؛ هرچند اسمش را اشتباه میگفتند و حتی مسخره میکردند. البته به گفته احمد کریمی حکاک، این نام به تدریج به شخصیت محوری در شعر نیما تبدیل میشود. علی نوری، که خود را از ابتدای جوانی نیما یوشیج نامید، ۲۱ آبان ۱۲۷۶ شمسی در روستای یوش در شمال ایران به دنیا آمد و ۱۳ دیماه ۱۳۳۸ در تهران از دنیا رفت. او در عمر ۶۲ سالهاش شعرهایی سرود که در تغییر مسیر شعر ایران و بعدتر تمام جهان فارسی، مؤثر بود. به گزارش ایسنا، احمد کریمی حکاک در «زندگینامه نیما یوشیج» در کتاب «آوای مرغ آمین: نیما یوشیج و آثارش» اثر خودش و کامران تلطف با ترجمه سهراب طاووسی نوشته است که کاملترین شرح زندگینامهای نیما همان است که خود او در ساعت اولیه پنج تیرماه ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران و به شکل یادداشتی به همراه سه سروده آخرش در آن جلسه خواند.
فکر میکرد نقاش شود اما شاعر شد
نیما میدانسته که آیندهاش با یکی از هنرها گره خورده و فکر میکرده میخواهد نقاش شود، نه شاعر. او خواندن و نوشتن را از آخوند دِهشان یاد گرفته بعد با برادرش رضا (لادبن) برای ادامه تحصیل در دهه ۱۳۰۰ به تهران آمدند و در مدرسه سنلویی ثبتنام کردند. نیما درباره این دوره از زندگیاش نوشته است: «... اقوام نزدیک من، مرا همپای برادر از خود کوچکترم، لادبن، یه یک مدرسه کاتولیک واداشتند. آنوقت، این مدرسه در تهران به مدرسه سنلوئی شهرت داشت. دوره تحصیل من از اینجا شروع میشود. سالهای اول زندگی مدرسه من به زدوخورد با بچهها گذشت. وضع رفتار و سکنات من، کنارهگیری و حجبی که مخصوص بچههای تربیتشده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره برمیداشت. هنر من خوب پریدن و با رفیقم، حسین پژمان، فرار از محوطه مدرسه بود. من در مدرسه خوب کار نمیکردم. فقط نمرات نقاشی به داد من میرسید اما بعدها در مرسه مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار، که نظام وفا شاعر بنام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت.»
راز یک نام
کریمی حکاک در بخش دیگری از این مقاله بلند خود درباره نام نیما یوشیج آورده است: «زمانی بین خرداد ۱۲۹۵ و اسفند ۱۳۰۰، علی نوری، نیما یوشیج شد اما تغییر رسمی نام تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۰۴ شمسی، که مجلس لایحه لغو القاب و اسامی افتخاری تصویب کرد و ایرانیان به داشتن هویتی به نام کوچک و نام خانوادگی وادار شدند. باید منتظر میماند. نیما پیش از آن شروع کرده بود و زیر همه نوشتهها و روی تمام مکاتبات، نام انتخابی خود را مینوشت و امضا میکرد. بعدها ادعا کرد، و تقریبا همه زندگینامهنویسان او هم تکرار کردند، که این نام را به این دلیل برگزیده که نام یک فرمانده نظامی مقتدر محلی بوده که اما هیچ نشانی از این فرمانده در جایی ثبت نشده است. نام خانوادگی او، یوشیج، ترکیبی از نام روستایش، یوش، به علاوه پسوند نسبیت است. بنابراین، نیما یوشیج، نیمای یوشی یا نیما از یوش معنا میشود. او از این نام جدید سخت شادمان بود و از هر فرصتی استفاده میکرد که آن را به رخ دوستان و آشنایان تهرانیاش بکشد. کلمه نیما به شکل مکتوب نخستین بار روی جلد اولین اثر کتابمانندش، قصیده رنگپریده در اسفند ۱۳۰۰ دیده میشود.