با توجه به نسبت قیمت ارز و نرخ تورم، عملکرد دولت را در کنترل نرخ ارز و مهار تورم چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت خاصی بعد از آمدن دولت سیزدهم در مورد ارز به وجود آمده است.متاسفانه از ارز 4200 تومانی تا ارز نزدیک به 60 هزار تومان تجربه شد. قیمت ارز نوسانات زیادی داشت و نرخ مرتبا در رفت و برگشت بود. اما در کنار این وضعیت، قیمت ها فقط رو به بالا بود.
مدتی است ارز در کانال 50 هزار تومان ثبات داشت،اما باز هم می بینیم قیمت ها در بازار در حال رشد است. متاسفانه بخشی از صنعت عدم کارایی اش را با افزایش قیمت ارز جبران می کند و به بهانه های مختلف باعث رشد قیمتها در بازار می شود.
امروز تعدادی از نمایندگان و برخی از کارشناسان می گویند نرخ ارز از قیمت ها عقب مانده و باید این فنر فشرده شده را رها کرد. درحالیکه کار درست مدیریت نرخ ارز است. در هیچ کدام از اقتصاد های علمی و پیشرفته جهان، نرخ ارز رها نشده است بلکه با مدیریت درست و علمی با مساله ارز برخورد می شود.
مدیریت نرخ ارز سرفصل های زیادی در علم اقتصاد دارد تا جاییکه مدیریت تورم یا قیمتها این میزان راهکار علمی ندارد. دنیا تورم را ناشی از هزینه تولید می داند. هزینه تولید نمی تواند بی دلیل افزایش پیدا کند. تولید کننده در بازاری رقابتی نمی تواند به هر دلیلی قیمتها را افزایش بدهد. دولت باید به دنبال کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری باشد تا مردم هزینه تورم را نپردازند. متاسفانه در کشور ما آسانترین راه دنبال می شود و هزینه تورم از جیب مردم برداشته می شود. در ابتدای راه دولت اینطور نشان می دادند که در مهار تورم عزمی جدی وجود دارد ولی سیاست هایشان با اهدافی که درباره اش حرف می زدند متفاوت بود. به نظر می رسد در این دولت نظارت بر قیمت ها وجود ندارد. نمایندگان مجلس نیز بر خلاف شعار هایی که در زمان انتخابات دادند کمک چندانی به مهار تورم نکردند. در خصوص بهبود معیشت مردم، دولت و مجلس بیشترین حرف را زده بودند و کمترین عمل مثبت از آن ها دیده شد. گفته شد برای حمایت از تولید داخلی، ورود لوازم خانگی خارجی ممنوع شود. امروز قیمت لوازم خانگی داخلی با قیمت اجناس خارجی برابری می کند. درحالیکه وقتی آمار داده می شود از تولید صددرصدی لوازم خانگی در داخل خبر می دهند. اگر صددرصد این اقلام تولید داخل است چرا باید این همه گران باشد؟ آیا سیاست ممنوعیت واردات لوازم خانگی خارجی برای حمایت از تولید داخل بود یا برای خانه خراب کردن مردم داخل؟ چرا لوازم خانگی داخلی باید اینهمه گران باشد؟
اصل تصمیمات غلط است. راه انداختن کارخانجات مونتاژ کار با ماشین آلات و قطعات چینی و فروش انحصاری محصولات در داخل کمک به تولید نیست. یا هیاهوی مرغ ، تخم مرغ و تزریق مرغ تنظیم بازاری نمی توان به عنوان عملکرد مثبت در زمینه کمک به معیشت جامعه دانست و در کارنامه دولت ثبت کرد. پس بقیه موارد چه می شود؟ امروز مسکن از دسترس بخش بزرگی از جامعه خارج شده است.
سیاست اقتصادی دولت چیست و آیا می تواند در ادامه مسیر، با این سیاست ها و با همین تیم اقتصادی به موفقیتی دست یابد؟
متاسفانه سیاست اقتصادی دولت مشخص نیست. هر اقدامی که به رشد اقتصادی منجر شود یا مهار قیمت ها را به دنبال داشته باشد و اشتغال ایجاد کند، حلقه گمشده ای در فعالیتهای اقتصادی دولت است.
شاید امروز سیاست اقتصادی دولت، کاهش رکود باشد ولی عملکرد ها و محل اصابت سیاست ها نشان خواهد داد تصمیم دولت چیست و ایا موفق بوده یا خیر؟
تا امروز که موثر بودن سیاست های دولت دیده نشده است. بعضا منجر شده از تصمیم خود عقب نشینی کنند یا سیاست های تکمیلی و جبرانی انجام بدهند تا تبعات منفی بر طرف شود.
به عنوان یک اقتصاددان چه فرصت هایی را در زمان باقیمانده از عمر دولت پیش بینی می کنید؟
افزایش برخی شاخص ها قابل جبران نیست. نه می شود به قبل برگشت و نه امیدی به بهبود وجود دارد. متاسفانه قیمت مسکن از آن جمله است.
با توجه به حقوق ها و دستمزد ها و با دقت در نرخ مسکن تصور خانه دار شدن خانواده ها حتی با پس انداز تمام حقوق برای نیم قرن یعنی 50 سال هم، ممکن نیست.
در حوزه مسکن در تمام دنیا محاسباتی وجود دارد که نشان می دهد یک شهروند با چه میزان پس انداز و طی چند سال می تواند خانه دار شود. برآورد چنین محاسباتی در ایران آمار و ارقام اسفباری را نشان خواهد داد.
خانواده ایرانی نمی تواند با وام بانکی خانه دار شود زیرا وام های بانکی درصد ناچیزی از قیمت خانه را پوشش می دهند ضمن اینکه گرفتن تسهیلات از بانک ها در توان تمام شهروندان نیست و نمی توانند وثایق لازم را تهیه کنند. هر کسی توان بازپرداخت اقساط وام های کلان را ندارد. از این رو دولت بر خلاف وعده هایش فرصت تامین نیاز جامعه در حوزه مسکن را از دست داده است. در این دو سال فرصت هایی وجود داشت تا دولتمردان با تصمیمات درست در بخش مسکن آرامش را به خانواده های ایرانی برگردانند.