چرا مدارس دولتی در برخی از کلاس های خود با کمبود معلم روبرو هستند؟ چرا آموزش و پرورش از نیروهای تعلیم دیده در این حوزه استفاده نمی کند؟
کمبود معلم در آموزش و پرورش، موضوعی مربوط به امروز و دیروز نیست. در سال های گذشته هم شاهد چنین مشکلاتی بودیم، اما چون مسئولین وزارت با تجربه تر از تیم فعلی بودند، می دانستند چه کاری انجام بدهند و مشکل به این جا نمی رسید و به سرعت مرتفع می شد.
معمولا از اردیبهشت یا از خرداد بخشنامه هایی به مدارس، ادارات کل و ادارات آموزش و پرورش می دادند و تکالیف و برنامه هایی برای جبران کمبود ها ارائه می شد. به طور مثال می گفتند از بازنشستگان استفاده کنید و یا از نیروهایی که در تربیت معلم هستند و هنوز به کار گرفته نشدند استفاده کنید. به مدیران و معلمین فرصت داده می شد و این معضل را به نوعی پوشش می دادند که خود را به شکل یک بحران نشان ندهد.
اما از زمانی که در دولت سیزدهم افرادی در وزارتخانه کار می کنند که کارنابلد هستند و نتوانستند به موقع مشکلات را پیش بینی کنند و برایشان برنامه ریزی داشته باشند، لذا امروز کشور در کنار سایر مشکلاتش با بحران جدیدی روبه رو است که قابل حل بود و نمی توان آن را به چیزی جز مدیریت بد نسبت داد.
امروز شاهد هستیم در تمام مدارس برخی از درس های اصلی مانند؛ ریاضی، فیزیک و شیمی و ... معلم ندارند و افرادی که در مدارس مسئولیت های دیگری دارند مانند؛ معاون یا مسئول پرورشی و یا مسئول کارگاه و... به عنوان معلم این دروس سر کلاس می روند. شاید در ظاهر مساله به این شکل جلوه کند که کلاس ها معلم دارند، در صورتی که معلم ندارد و این وضعیت حتی از بدون معلم بودن بدتر است.
بسیاری از دانش آموزان به خانواده ها گزارش می دهند که معلم پرورشی یا مسئول کتابخانه یا هر کسی در سمتی غیر از تدریس به جای معلمین دروس اصلی سر کلاس می آید. این وضعیت به بی درایتی مسئولین فعلی آموزش و پرورش باز می گردد و منتج از ناکارآمدی دولت است.
در کنار کمبود معلم در مدارس دولتی، ایا دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی مشکل معلمین کارنابلد و غیر حرفه ای را دارند، این معضل چه تاثیری بر کیفیت آموزش خواهد داشت؟
در نظام آموزش و پرورش حدود یک میلیون معلم داریم. حدودا 500 هزار نفر از معلم هایی که در حال حاضر شاغل هستند از طریق دانشگاه فرهنگیان یا دانشگاه شهید رجایی و یا از طریق ماده 28 جذب شده اند و آموزش های لازم را دیدند و مشغول به تدریس هستند.
اما حدود 500 هزار نفر از معلم های ما دوره های آموزشی لازم را ندیده اند و افرادی هستند که نمی توان نام معلم را بر آن ها نهاد.
حتی به تجربه عرض می کنم در نهایت امسال شاید کار به جایی برسد که اعلام کنند افرادی که می توانند تدریس کنند به مدارس بیایند که در این صورت هم تعدادی نیروی ناکارآمد وارد سیستم آموزشی می شوند. آموزش و پرورش ما گریبان گیر هزاران مساله است و بحث کمبود معلم یا نامعلم ها، تغذیه دانش آموزان، پرداخت هایی که باید برای معلم ها انجام بگیرد و نبود نهادی و شخصی که بتواند سخنگوی واقعی فرهنگیان باشد و مطالبات فرهنگیان را در سیستم دولت و حاکمیت پیگیری کند و ... همه از معضلات هستند. هر وزیری که بر سر کار می آید اگر معضلات را کتمان نکند تقصیرها را به گردن دیگری می اندازد و به سمت و سوی دیگری اشاره دارد. در کل آموزش و پرورش هم روزمرگی می کند و به دنبال حل ساختاری مشکلات نیست.
به عنوان فعال حوزه آموزش و پرورش چه پیشنهادی برای حل مشکلات این عرصه دارید؟
ما در نظام جمهوری اسلامی از نظر کمیت بد کار نکرده ایم و آیا می توانیم نمره قبولی بگیریم. از نظر پوشش تحصیلی در روستاهای مختلف و شهرستان های دور هم مدارسی وجود دارد ولی از نظر کیفیت آموزشی به مراتب ضعیف شدیم.
مدارس با هزینه سنگینی درگیر است مانند؛ بسته های کاغذ گران قیمت و هزینه آب، برق، تلفن، گاز و کارهای جانبی که باید در مدارس انجام بگیرد و همگی هزینه دارد. دولت کمکی نمی کند و چون کمک نمی کند این موارد دست به دست هم می دهند که کیفیت مدارس دولتی را پایین بیاورد.
از این رو تمایل به تحصیل در مدارس دولتی پایین است. نتیجه کنکور که اعلام می شود همه قبول شدگان از مدارس خاص و غیر دولتی هستند. در مدارس دولتی بچه ها وقت گذاشته اند اما در نهایت بعضا به ترک تحصیلی و فرار ازمدارس یا ناموفق بودن در کنکور منتهی می شود.
مدارس غیر دولتی از نظر معلم وضعیت بهتری دارند چون عمده مدارس غیر دولتی خودشان به نیرو ها آموزش می دهند و اگر افرادی که کار نابلد هستند را جذب کرده باشند. آموزش داده و بعد مشغول تدریس می کنند. چون اگر معلمی ناکارآمد داشته باشند خانواده ها فرزندان شان را به این مدارس نمی برند.
عمده مدارس غیر دولتی خوب کار می کنند، چون بودجه را از مردم می گیرند و سعی می کنند مردم را راضی نگه دارند و برای این که مردم را راضی نگه دارند باید معلمین خوبی داشته باشند.
مسائل دست به دست هم داده اند و آموزش و پرورش را به بحران شکننده ای رسانده است که اگر واقعا اجماعی ملی برای حل مسائل و معضلات آموزش و پرورش و مطالبات معلمان شکل نگیرد چالش های بزرگی را در آینده نزدیک برای کشور رقم خواهد زد.
در مورد مساله طبقاتی شدن آموزش این مشکل در سال های اخیر در کنکور هم خود را کاملا نشان می دهد، قبلا مدرسه ای سر کوچه بود که بچه ها از فقیر و غنی و تیزهوش و با هر مشکلی همه راهی آن مدرسه می شدند چرا آموزش به عصر قاجار شباهت دارد؟
در زمانی که دولت وظیفه خود را انجام نمی دهد و مدارس دولتی کیفیت آموزشی لازم را ندارند اولیا فرزند خود را به مدارس دولتی نمی سپارد. من به عنوان یک ولی اگر در توانم باشد فرزندم را مدرسه ای ثبت نام می کنم که کیفیت آموزشی مناسبی داشته باشد.
طبقاتی شدن این گونه شکل می گیرد از این جهت که کیفیت آموزشی در مدارس دولتی پایین است و افرادی که می توانند حداقل های لازم را تامین کنند خودشان را به آب و آتش می زنند که فرزندان شان را در مدارس دولتی ثبت نام نکنند، به طور مثال شخص از هزینه های خورد و خوراک و پوشاک خود می زند که فرزند خود را در مدرسه مناسب تری ثبت نام کند و این افراد که به این صورت در مدارس غیر دولتی و خاص و هیئت امنایی و ... آموزش می بینند از کیفیت آموزشی بهتری برخوردار می شوند.
به تدریج مشاهده می کنیم که مناطق محروم و مستضعف نشین که بچه هایشان به هر دلیل مجبور هستند به همان مدرسه ای بروند که در نزدیکی محل سکونت شان است از نظر کیفیت آموزشی عقب می مانند. در چند سال گذشته چون دولت ها وظیفه خود را به درستی انجام ندادند و سرانه آموزشی به مدارس دولتی اختصاص نگرفته است، اکنون به جایی رسیده ایم که هیچ کسی نمی تواند بگوید در کشور فاصله طبقاتی وجود ندارد یا این که عدالت آموزشی در حال انجام گرفتن است، خیر در کشور ما بحران در عدالت آموزشی وجود دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد به بحرانی بزرگتر تبدیل خواهد شد.