چرا برنامه های توسعه با وجود صرف منابع مادی و هزینه کرد نیروی انسانی، در عمل دستاورد درخشانی ندارند؟
برنامه های توسعه طراحی می شوند تا پیش بینی درستی از آینده پیش روی قانون گذاران و مجریان باشد. زیرا بدون داشتن نقشه نمی توان حرکت درستی داشت. برنامه های توسعه نقشه راه دولت ها هستند.
همانطور که نوشتن برنامه توسعه پلان به پلان است، اجرای آن نیز پله به پله است. در حقیقت برنامه توسعه مجموعه ای است که هر سال و هر ماه از سال دولت موظف و مکلف به اجرای قسمتی از برنامه است.
متاسفانه دولت ها در ایران آینده نگر نیستند و با وجود شعار هایی که می دهند دچار روزمرگی می شوند و به برنامه های بلند مدت و دیربازده توجه ندارند.
دولتی که بر سر کار می آید اینطور فکر می کند که باید در چهار سال و حداکثر در هشت سال حساب و کتاب اش را ببندد. به همین دلیل کمتر کاری را که بعد از اتمام دوره اش ثمر بدهد شروع می کند.
کارهای سال های پایانی دولت ها بیشتر نمایشی است تا واقعی. دولتمردان محاسبات کارشناسی شده را به هم می زنند تا رفع و رجوع کرده باشند.
از این رو برنامه های توسعه که مجری آن دولت ها هستند اسیر مطامع دولت ها می شود. برای دولت مصالح جریانی که به آن وابسته است در اولویت قرار دارد نه منافع ملی.
برنامه های توسعه بیش از هر چیزی از نگاه های سیاسی و جناحی صدمه دیده اند. اگرچه برای طراحی اسناد توسعه؛ وقت، انرژی و هزینه بالایی از بیت المال صرف می شود و انتظار می رود دولت مو به مو به تکالیف عمل کند؛ اما در واقعیت برنامه توسعه مورد بی مهری دولت ها قرار می گیرد.
در مورد برنامه ششم توسعه بنا بر اعلام مرکز پژوهش های مجلس، تنها 9 درصد از برنامه اجرا شده است آیا این رقم پایین مسئولین را به بلند پروازانه و دور از دسترس بودن اهداف برنامه های توسعه توجه می دهد یا خیر؟
ای کاش آن 9 درصد را هم اجرا نمی کردند! جدا از هزینه تدوین برنامه های توسعه، منابع بسیاری برای اجرای این برنامه ها صرف شده است. این هزینه از بیت المال صرف شده است.
برنامه توسعه براساس درآمد های دولت نوشته می شود. اگرچه 9 درصد از برنامه ششم اجرا شده، اما برنامه در خلا و بی توجه به منابع تدوین نشده است.
حتی با وجود چالش هایی که طی سال های اخیر در خصوص تحقق درآمد های نفتی داشتیم اما شد درصد قابل قبولی از برنامه های توسعه را اجرا کرد و عملکردی متناسب با شرایط داشت.
کسری در آمد دولت مانع از اجرای برنامه ها شده است، اما اجرای تنها 9 درصد از برنامه توسعه به معنی بی توجهی کامل به این اسناد است.
بخشی از کم کاری قابل توجیه است و می توان گفت به دلیل شرایط روز، آنچه زمانی روی کاغذ آمده بوده با واقعیات امروز تطابق ندارد. ولی آمار ارائه شده حرف دیگری می زند.
اگر تدوین برنامه روی اصول و کارشناسی شده باشد و دولت اراده اجرای برنامه توسعه را داشته باشد، دستاورد ها با وجود بالا بودن نواقص، منطقی خواهد بود.
انحرافی که در مرحله اجرای برنامه های توسعه در دولت ها دیده می شود، چه نسبتی با نگاه سیاسی و جناحی برقرار می کند؟
به عقیده من نگاه جناحی دلیل عدم موفقیت برنامه های توسعه است. تعویض نگاه های سیاسی حاکم بر دولت ها ارتباط مستقیمی با منافع جریان های سیاسی دارد.
برخی از دولت ها برای استقرار و توسعه نگاه سیاسی خود کار می کنند نه برای منافع ملی! برنامه هایتوسعه مورد بی مهری قرار گرفته است. چون دولت ها دچار روزمرگی بودند و نگاه بلند مدت نداشتند.
من در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نماینده مجلس بودم. از نمایندگان خواسته شد تنها یک درخواست بدهند تا وارد برنامه شود و توسط دولت اجرا شود.
بررسی کردیم و اجرای 15 کیلیومتر جاده حیاتی که ده ها روستای محروم را وارد شریان جاده ای می کرد پیشنهاد دادیم.
از آن روز 20 سال می گذرد و 50 درصد از آن جاده روستایی ساخته شده است. مساله اراده خدمت است، مساله حسن نیت است، مساله صداقت است. آن جاده روستایی چون تبلیغ و هیاهو نداشت، مورد توجه دولت قرار نگرفت. دولت ها برای اینکه تبلیغات خوبی از عملکرد خود نشان بدهند آمار می دهند و عکس هایی کنار پروژه های بزرگ گرفته می شود، ولی برنامه ای که با توجه به منافع ملی تدوین شده مسیر دیگری را نشان می دهد که در دولت ها به آن مسیر بی توجهی شده است. آماری که واقعیت ها را منعکس می کند همان 9 درصد اجرای برنامه ششم توسعه است.