نعمت الله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه
جنگ اوکراین معادلات جهانی قدرت در جهان را تحت تاثیر قرار داده است. بحرانی که نشانه ای از پایان به خود نمی بیند، تاثیر آندر بسیاری از مناطق جهان از جمله در خاورمیانه و قفقاز جنوبی نشان داده است.
روسیه نتوانست نقشه هایش برای اوکراین را آن طور که می خواست پیش ببرد. پوتین به تله آمریکا گرفتار شد. اوکراین به نیابت از قدرت های غربی در برابر پوتین قد علم کرد.
در حالیکه روسیه از تمام ظرفیت هایش استفاده کرده و شعبده دیگری در استین ندارد،اما غربی ها همچنان توان و تکنولوژی نظامی پرده برداری نشده دارند. بحران اوکراین بیش از هر زمان دیگری از آغاز تا امروز، به شکل جنگ میان غرب و شرق نمایان شده است.
تا جنگ اوکراین سر انجامی پیدا نکند، وضعیت روسیه به همین صورت خواهد بود و روس ها بیش از این تضعیف می شوند. قدرت روسیه از هر نظر رو به افول است و به همین میزان از مداخلات منطقه ای روس ها کاسته می شود.
شرایط جدید روسیه توجه پوتین به منطقه قفقاز را کم کرده و روسیه را در مسائلی از جمله تنش در قفقاز جنوبی غافل کرده. نقاطی که تا پیش از این برای روس ها اهمیت بالایی داشت، امروز مورد غفلت مسکو قرار گرفته است.
مناقشات آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ که تا پیش از این مورد توجه آشکار روسیه بود و چینش مهره ها در این صفحه با بازی موثر کرملین صورت می گرفت، امروز شاهد حضور بازیگرانی فرا منطقه ای در این مناقشه هستیم.
نزدیک شدن ارمنستان به آمریکا، طراحی برنامه مانور های نظامی مشترک و افزایش سطح همکاری های نظامی دو کشور، زیر سایه درگیری روسیه و اوکراین ممکن شده است.
پاشینیان رئیس جمهور ارمنستان درباره اشتباه ایروان در شراکت استراتژیک با مسکو حرف می زند و کمک های بشردوستانه ارمنستان به اوکراین ارسال می شود. درحالیکه تا پیش از این روسیه با تقویت همکاری نظامی با ارمنستان جا پای حضورش در قفقاز جنوبی را محکم می کرد و به آمریکا و ناتو پیام می داد که قفقاز جزو حوزه نفوذ مسکو است.
اما امروز روس ها در باتلاق اوکراین گرفتار شده اند و در حال واگذاری نقش هایی هستند که پیش از این در منطقه ایفا می کردند.
روسیه خود را به عنوان دومین قدرت نظامی جهان مطرح کرده بود و همواره درباره قدرت ارتش خود داستان سرایی می کرد.البته دست کشیدن مسکو از ادامه جنگ با اوکراین و عقب نشینی در این جنگ به معنی پس گرفتن آن شعار های افسانه ای است.
قبول چنین شکستی برای رهبران روسیه کار آسانی نیست. از این رو مسکو تا توان دارد به جنگیدن با اوکراین ادامه خواهد داد، حتی اگر این جنگ فرسایشی تمام توان اقتصادی، سیاسی و نفوذ منطقه ای و جهانی روسیه را مورد تهدید قرار دهد.
تنها تصوری که نگارنده از پایان جنگ اوکراین دارد وقوع اتفاقاتی پیش بینی نشده برای شخص پوتین است. تنها از طریق تحولاتی داخلی و تغییراتی در ساختار قدرت می توان مسکو را از ادامه جنگ با اوکراین منصرف کرد. اما پایان جنگ به معنی بازگشت روسیه به عرصه جهانی قدرت مشابه قبل از حمله این کشور به اوکراین(5اسفند 1400) نخواهد بود.