شاهد تمایل نخبگان جوان به مهاجرت هستیم. این وضعیت ناشی از چیست؟
حدود ۲۰ سال قبل در روزنامه همبستگی که مدیر مسئول آن علی صالح آبادی، مدیر مسئول امروز روزنامه شما بود، سرمقاله ای داشتم با این عنوان: "چه کسی خسارت فرار نخبگان از کشور را می پردازد؟" بروز این معضل از دهه ها پیش برای جامعه شناسی مشخص شده بود.
من دو عامل را در این وضعیت موثر می بینم. عوامل داخلی یا درون زا و عوامل خارجی و یا برون زا. بیکاری، کم توجهی به نیروی متخصص، نبود آزادی های فردی و... عامل مهمی در آغاز پروسه فرار مغزها است. از اوایل قرن ۱۹ و ۲۰ نیروی انسانی مورد نیاز در اروپا و آمریکا از همین طریق تامین شد. غرب پیشرفت خود را مدیون فرار مغزها از کشورهای جهان سوم است.
بعد از انقلاب ایران تامین کننده نیروی انسانی نخبه غرب بود زیرا نتوانست سرمایه انسانی اش را حفظ کند.
از نظر جامعه شناسی وقتی امید به پیدا کردن شغل مناسب و بهبود وضعیت معیشتی وجود نداشته باشد، جوانان تصمیم به مهاجرت می گیرند.
جوان به ترقی نیاز دارد بابد اوضاع اجتماعی و سیاسی او را مطمئن کند و رفاه داشته باشد. این موارد از جمله عوامل درون زا هستند.
از سویی کشورهایی نظیر آمریکا و کانادا و امروز کشور های حوزه خلیج فارس در باغ سبز نشان می دهند و نخبه های ایرانی را جذب می کنند.
نقش دولت ها در معضل فرار مغز ها چیست؟
دولت های ایران در این زمینه کم کاری کرده اند تا حدی که می توان گفت، گویی تعمدی وجود دارد و مسئولین امر علاقه ای به ماندن نخبه ها در داخل کشور ندارند.
هر کدام از این مغز ها که می روند نمی توان بهایی برایش تعیین کرد. هر کدام از نخبه ها که می روند گویی یک چاه نفت خاموش می شود.
"بنیامین هگلز" ، استاد دانشگاه هاروارد در کتاب توسعه اقتصادی می گوید: اگر کشورهایی که دارای درآمد ارزی فراوان هستند بتوانند پیشرفته ترین تکنولوژی را وارد کنند؛ در صورتی که نتوانند نیروی انسانی ماهر پرورش دهند رشد و توسعه نخواهند داشت.
آلفرد مارشال می گوید ارزش یک نابغه به اندازه تمام مخارجی است که در طول صد سال برای آموزش و پرورش هزینه کرده اید.
مگر مریم میرزاخانی قیمت داشت؟ مگر می شود ارزش مادی علم این نخبه های جوان را اندازه گرفت؟ یو المپیادی یا یک رتبه دو رقمی کنکور در کشور نمی ماند و این مساله در نتیجه کم توجهی مسئولان به این معضل ادامه دارد.
کسی مثل مریم میرزاخانی یک سرمایه ارزشمند است ولی در اواخر عمرش نمی توانست با همسر و فرزندش وارد کشورش بشود. این موانع، قوانین دوران گذشته و همین مسائل به ظاهر کم اهمیت؛ نخبگان را دلسرد می کند.
بی تفاوتی برخی مسئولین نسبت به متخصصین و نخبگانی که شاید آن ها را مزاحم می پندارند کار را به اینجا رسانده و بهترین نیروی انسانی کشور را فراری داده است.
این معضل زیر سایه بی توجهی مسئولان به سطوح دبیرستان و سنین نوجوانان رسیده است. هر کدام از این جوانان با رفتن خود نیروی مفید کشور را با خود می برند.
گویا آقایان نخبه ها را نمی خواهند و اراده کرده اند با بدرقه این نیروی انسانی کارمند افرادی بله قربان گو و فاقد هوش، خلاقیت و اندیشه را جایگزین کنند!
مگر دولت ادعا نمی کند در جنگ با آمریکا قرار دارد؟ آمریکا بدون اینکه یک ریال برای جوان نخبه ایرانی خرج کرده باشد او را در ثمر بخش ترین دوره عمرش از کشور می رباید؟ چه زیانی بزرگتر از این؟
با آمریکا می جنگیم ولی نخبه هایمان را می رنجانیم و دلسردشان می کنیم و نیروی انسانی نخبه را دو دستی تقدیم غرب می کنیم.
به نظر شما چه آینده ای در انتظار جامعه ای است که از نخبه هایش تهی می شود؟
"شون پیتر" می گوید: وقتی آب و هوای اجتماعی مساعد نباشد نیرو های انسانی فرار می کنند.
تصمیم گیران به این سوال پاسخ بدهند که کشور چگونه می تواند بدون نیروی انسانی کارآمد اداره شود و پیشرفت کند؟
آموزش و پرورش، شبکه بهداشت و درمان، دانشگاهها، وزارتخانه ها و... نیازمند بهترین نیرو ها هستند.
داشتن منابع طبیعی و تکنولوژی در صورتی که سرمایه انسانی کارآمد وجود ندارد به بهره وری نمی رسد و اقتصاد کشور به سمت توسعه حرکت نخواهد کرد. موتور محرکه کشور نیروی انسانی است. در دنیا دو کشور ژاپن و دانمارک کمترین میزان منابع را دارند ولی در سایه نیروی انسانی توانمند به عالی ترین درجه پیشرفت و توسعه رسیده اند. ثروت کشور نیروی انسانی ماهر و متخصص است. هگل می گوید بدبختانه هر چه سازمان درست کنید و مقررات وضع کنید نخواهید توانست به رشد و توسعه برسید مگر اینکه مردانی که کار را اداره می کنند بدانند که چه می کنند. در جهان امروز ثروت کشور ها نفت و گاز نیست، پزشكان، مهندسبن، نخبگان و جوانان هستند. یعنی اقشاری که مسئولین و تصمیمگیران وطن را برایشان به زندانی تبدیل کرده اند و هر کدام که می تواند از کشور فرار می کند. اگرچه نرود میخ آهنین در سنگ ولی به عنوان یک جامعه شناس هشدار می دهم که کشور بدون نخبه هایش به رشد و توسعه نمیرسد.