کتاب «دوازده روز» گزارشی خواندنی و تکاندهنده از یکی از رویدادهای مهم قرن بیستم است؛ گزارشی که ماحصلِ تحقیقات میدانی و نشستن پای صحبت کسانی که خود در انقلاب مجارستان حضور داشتهاند و از نزدیک شاهد آن بودهاند و نیز بازماندگان آن کسان و همچنین مطالعۀ اسناد آرشیوی مربوط به این انقلاب است.
مهدی نوری، ویراستار کتاب و مترجم، در نشستی که در موسسه فرهنگی ققنوس برگزار شد، درباره این دو اثر گفت: این دو کتاب ارتباط مهمی با یکدیگر دارند و در واقع در یک مجموعه هستند؛ میتوان گفت که پایان محاکمههای نمایشی در اروپای شرقی، آغاز انقلاب مجارستان را در پی دارد.
وقتی نام محاکمههای نمایشی را میشنویم، ذهن به سمت دادگاههای دهه 1930 در دوره استالین میرود که چهرههای مشهوری مانند بوخارین، کامنف و زینوویف در آن حضور داشتند. اما این محاکمهها در اروپای شرقی اهمیت بیشتری دارند. شباهت این محاکمهها در این بود که در همه آنها دشمنی ساخته میشد که به دلیل ارتباط با او بقیه افراد محاکمه میشدند؛ در دهه 1930 این دشمن تروتسکی بود و در دو دهه بعدی این نقش به تیتو داده شد. شباهت دیگر دخالت خارجی بود؛ یعنی ارتباط افراد با کشورهای خارجی دلیلی برای محاکمه آنها بود.
به گزارش ایبنا، نوری افزود: تفاوت آنها این بود که در محاکمههای دهه 1930 مشخص بود که چه کسانی قرار بود محاکمه شوند و سپس برای آنها سناریو ساخته میشد اما در دهه بعدی ابتدا سناریو نوشته میشد و بعد افراد در آن قرار میگرفتند. مشهورترین شخصی که اینچنین محاکمه شد لاسلو رایک، وزیر کشور مجارستان بود که عکس او بر جلد کتاب هم قرار گرفته است.
اتفاقاتی که سرآغاز فروپاشی شوروی بود
او ادامه داد: تا زمان مرگ استالین هیچ کس از این محاکمهها خبر نداشت. در این کتاب سیر این محاکمهها در کشورهای اروپای شرقی به خوبی توضیح داده میشود. نویسنده کتاب خود نیز درگیر این ماجرا بوده است. کتاب در زمان گورباچف نوشته شده است و نویسنده در آن زمان به همه منابع و اسناد دسترسی نداشته است اما کتاب از این جهت معتبر است که بسیاری از مورخان اروپای شرقی به آن ارجاع دادهاند. «دوازده روز» به روایت انقلاب مجارستان میپردازد. شدیدترینِ این محاکمات در مجارستان اجرا شد. وقتی خروشچف به رهبری شوروی رسید، تصمیم گرفته شد که برای رایک مراسم خاکسپاری برگزار شود و این اتفاق پانزده روز پیش از شروع انقلاب مجارستان رخ داد و حدود چهارصدهزار نفر در این مراسم شرکت کردند. این رویداد در شروع انقلاب بسیار موثر بود. ویژگی انقلاب مجارستان این بود که در دوره استالینزدایی اتفاق افتاد و تبعات بدی برای احزاب کمونیست داشت؛ بسیاری معتقدند این اتفاق سرآغاز فروپاشی شوروی بود. وی افزود: نقش آمریکا در انقلاب در کتاب به خوبی توضیح داده شده است؛ آمریکا در این زمان به تبلیغات فراوانی علیه نظام این کشور میپرداخت و مردم را تهییج میکرد اما در روند انقلاب هیچ نقشی ایفا نکرد. در کتاب به مقایسه انقلاب مجارستان با بهار پراگ نیز پرداخته میشود. انقلاب مجارستان واقعه مهمتری بود و با شدت بیشتری سرکوب شد. علت اینکه بهار پراگ واقعه مهمتری شمرده میشود به نقش روشنفکران این کشور برمیگردد؛ در مجارستان کسی مانند کوندرا وجود نداشت که به روایت وقایع بپردازد. «دوازده روز» کتابی بسیار دقیق است و به دقت و گستردگی به بررسی انقلاب مجارستان پرداخته است.
یونانیان باستان به مفهوم عدالت الهی فکر کردهاند
در ادامه سپاس ریوندی مترجم و نویسنده به ارائه سخنرانی خود پرداخت و سخنانش را با بیان دو حکایت باستانی آغاز کرد و گفت: میدانیم که از زمانی قوم یهود آواره شد و در اقلیت قرار گرفت. فقهای یهودی قوانینی را تنظیم کرده بودند تا از آسیبها حفظ شوند. حکایتی هست که روزی یک خاخام مشهور به نام یوشع که رابطه خوبی با الیاس نبی داشته است با مسئلهای اخلاقی مواجه میشود؛ یک یهودی مجرم شناخته میشود و باید به مقامات حکومت تحویل داده شود. فرد یهودی به یوشع پناه میبرد اما او به دلیل اینکه هستی قوم یهود در خطر است، آن فرد را تشویق میکند که خودش را تحویل دهد.
سپاس ریوندی افزود: محاکمههای نمایشی زمان استالین بیمعناست زیرا محاکمهای صورت نمیگیرد و همه چیز مشخص است. اما نمایش این محاکمهها مهم بود و بر مردم تاثیر میگذاشت. بولگاکف در «مرشد و مارگریتا» به توصیف نمایشی میپردازد که شیطان برپا کرده است؛ این نمایش دقیقا به وضعیت انقلاب روسیه اشاره دارد.