رئیس پیشین بانک مرکزی با انتشار آمار هایی از رشد 114 درصدی قیمت ها طی دو سال گذشته خبر داد. این ارقام نسبتی با صحبت های برخی از مسئولین از رشد اقتصادی و پیشرفت برقرار نمی کند. در چنین شرایطی کدام روایت قابل اعتماد است؟
اقتصاد علمی است که در ارتباط با واقعیت های موجود است. در این وادی نمی توان با منطق شعاری با موهومات حرف زد.
طبق آمار های منتشر شده توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران می شود به گوشه هایی از مسائل اقتصادی کشور پی برد، اما آنچه در جامعه و سفره مردم دیده می شود واقعیت وضعیت اقتصادی است.
این که مسئولین پشت تریبون ها از تراز خارجی مثبت حرف بزنند یا لابلای خبر ها مواردی در مورد شرکای تجاری جدید و سرمایه گذاری های خارجی شنیده می شود، این موارد برای مردم عادی و برای بخش واقعی اقتصاد قابل درک نیست.
مردم سبد خرید و سفره خود را می بینند و قضاوت می کنند. سبد خرید با قدرت خرید و با قیمت ها ارتباط پیدا می کند نه با شعار و وعده.
بله، ایران بعد از چند سال رشد اقتصادی منفی، رشد اقتصادی داشته، ولی این رشد اقتصادی ناچیز در برابر چند سال عقب ماندگی موضوعی قابل توجه نیست. رشد اقتصادی که در صحبت های مسئولین جا خوش کرده، نشان می دهد تورم از درآمد جلو افتاده است.
تورم بالای 50 و 50 درصد را تجربه کرده ایم این میزان تورم قدرت خرید را به همان نسبت کم کرده است. در چنین شرایطی کارمندان و کارگران و کسانی که درآمد ثابت دارند یا قراردادهای سالیانه می بندند، همچنین اجاره نشین ها و کسانی که طلبکار هستند؛ این گروه ها بازنده شرایط اقتصادی کشور هستند. تورم قدرت خرید این اقشار را تا 50 درصد کاهش داده است.
ارقامی که توسط بانک مرکزی اعلام می شود نشان دهنده وضعیتی بد است. اقتصاددان ها این اعداد را استخراج نمی کنند، بلکه بانک مرکزی و مرکز آمار ایران متولی است. ما با این اعداد و ارقام تحلیل می کنیم.
آیا آمار و ارقام اعلام شده در مورد تورم قابل اتکا است یا وضعیت به گونه دیگری است؟
دولت می گوید تورم را مهار کرده است! وقتی سال گذشته 35 درصد تورم داشتیم و امسال 25 درصد تورم داریم یعنی به میزان 25 درصد به تورم سال گذشته افزوده شده است. به تعریفی یعنی 25 درصد به قیمت های سال گذشته اضافه شده که آن قیمت ها خود افزایشی 35 درصدی داشتند. تورم 35 درصد سال گذشته و تورم 25 درصد امسال به معنی کاهش 10 درصدی تورم نیست بلکه به معنی افزایش 25 درصد دیگر بر روی آن تورم 35 درصدی است. نباید با الفاظ بازی کرد. یکی از مسئولین اقتصادی کشور می گوید: "ما قول نداده بودیم قیمت ها را کاهش بدهیم، ما تورم را کاهش می دهیم." بازی با الفاظ و آمار مشکلات را حل نمی کرد مردم سفره ها و سبد خرید خود را می بینند و می توانند متوجه شوند که وضعیت اقتصادی نسبت به سال گذشته بهبود پیدا نکرده است. مردم هر روز کاهش رفاه را در زندگیشان می بینند. اگر مسئولین می گویند شرایط بهتر شده، این رفاه باید برای جامعه قابل لمس باشد. امروز کاهش رفاه و افزایش قیمت ها قابل لمس است. مستاجرین بازنده این بازی هستند و تورم به ارزش دارایی ثروتمندان اضافه کرده است. وقتی مسئولین از بهبود شرایط اقتصادی کشور حرف می زنند، مشخص کنند شرایط را برای چه اقشاری بهبود بخشیده اند؟!
به وضعیت مستاجرین اشاره کردید. در دو سال گذشته قیمت مسکن از تورم پیش افتاد آیا بازار مسکن باز هم کشش افزایش قیمت دارد یا رکودی طولانی را تجربه خواهد کرد؟
برخی اصرار دارند که بگویند بازار مسکن در رکود است و باید این حوزه را از رکود خارج کرد.
دو نوع رکود وجود دارد یک رکود ناشی از تقاضا است و دیگری رکود ناشی از عرضه است. رکود ناشی از تقاضا با کاهش قیمت همراه است ولی رکود ناشی از عرضه افزایش قیمت دارد. امروز قیمت مسکن بالا است. قیمت مسکن از قیمت مصالح و قیمت زمین تاثیر می گیرد. اجاره که مستقیما با قیمت مسکن در ارتباط است افزایشی است. این موارد ارزان نشده است که بتوانیم بگوییم قیمت مسکن پایین می آید. کم شدن معاملات را نمی توان نشانه رکود مسکن دانست. مسکن ساخته شده صاحب دارد. این بازار شرایط رکودی نشان می دهد چون قیمت ها آنقدر بالا است که تقاضای واقعی مسکن در جامعه، توان خرید ندارد. سیاست های دولت در حوزه مسکن درست نیست. دولت همواره در بخش مسکن به متقاضی وام می دهد و در این شرایط مردم در بازار گران مسکن بدهکار می شوند. قیمت مسکن سرسام آور است و مردم باید وام های 23 درصد بگیرند و بدهکار شوند. در شرایط تورم بالای 50 درصد کدام حقوقی می تواند جوابگوی پرداخت وام بانکی سنگین باشد؟! عموم متقاضیان مسکن توان بازپرداخت اقساط وام بانکی را ندارند. شیوه درست این است که دولت باید به سازنده وام بدهد و قیمت تمام شده را پایین بیاورد که مردم بتوانند خانه بخرند. دولت باید به سیاست هایی بیاندیشد که قیمت مسکن را کاهش بدهند. سنگین ترین تورم کشور در تورم مسکن و اجاره است.