رمانها و داستانهای کوتاه «ارنست همینگوی» نویسنده برنده جایزه نوبل از این پس توسط انتشارات پنگوئن رندوم هاوس با یادداشت هشداردهندهای منتشر میشود و به خوانندگان بالقوه این نویسنده در مورد «زبان» و «نگرش» و «بازنماییهای فرهنگی» موجود در نوشتههای او هشدار داده میشود.
در یادداشت اضافهشده به آخرین نسخه از رمان «خورشید نیز طلوع میکند» آمده ناشران تصمیم گرفتند کتاب را سانسور نکنند، اما تصریح میکند که این به معنای "تأیید" مطالب موجود در نسخه اصلی این اثر همینگوی نیست.
شبیه هشدارهای بهداشتی روی بسته سیگار
تصمیم برای افزودن یک هشدار به آثار برنده جایزه نوبل این نگرانی را ایجاد کرده است که با آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی مانند بسته سیگار رفتار میشود که نیاز به هشدارهای بهداشتی دارند.
یادداشت اضافهشده به آخرین نسخه رمان «خورشید نیز طلوع میکندـ» به خوانندگان هشدار میدهد این کتاب در سال ۱۹۲۶ منتشر شده و منعکسکننده نگرشهای زمان خود است و تصمیم ناشر برای ارائه آن بهصورتی که در ابتدا منتشر شده است، تأییدی بر بازنمای فرهنگی یا زبان موجود در این اثر نیست.
مجموعه داستانهای کوتاه همینگوی با عنوان «مردان بدون زنان» نیز با هشداری تقریباً مشابه منتشر میشود و به خوانندگان در مورد این واقعیت که کتاب در اصل در سال ۱۹۲۷ منتشر شده، هشدار میدهد.
«خورشید نیز طلوع میکند» بنا به عقیده برخی بهترین اثر «همینگوی» است که داستان گروهی از مهاجران آمریکایی «نسل گمشده» در پاریس در دهه ۱۹۲۰ را دنبال میکند. آنها برای تماشای گاوبازی به پامپلونا سفر میکنند در حالی که با حسادت عاشقانه در گروه خود مواجه هستند.
این رمان که مستقیماً بر اساس یکی از سفرهای خود «همینگوی» به اسپانیا با هموطنانش نوشته شده است، روح جدید عصر، تمایلات جنسی، خشونت و نگاه نویسنده به مردانگی را بررسی میکند.
اثر داستانی بعدی او «مردان بدون زنان» نیز حاوی داستانهایی درباره موضوعاتی است که به علایق «همینگوی» به گاوبازی، اسکی و بوکس گرفته تا سقط جنین، مصرف مواد مخدر و جنگ میپردازد.
اضافه کردن یادداشت هشدارآمیز در نسخههای جدید آثار برنده جایزه نوبل از سوی برخی کارشناسان آثار «همینگوی» اقدامی احمقانه توصیف و به شرکتهای دخانیاتی تشبیه شده است که هشدارهای بهداشتی روی پاکتهای سیگار میگذارند.
خندهدار بودن نظر ناشر
پروفسور «ریچارد بردفورد» نویسنده بیوگرافی همینگوی در سال ۲۰۱۸ با عنوان «مردی که آنجا نبود» به تلگراف گفت: «نظرات ناشر اگر نگرانکننده هم نباشند، خندهدار خواهند بود. آنها اظهار میکنند که علیرغم تجدید چاپ کتاب بدون تغییر، نمیخواهند بازنماییهای فرهنگی یا زبان موجود در اثر را تایید کنند. به نظر میرسد آنها به این نکته اشاره میکنند که چون این یک کلاسیک ادبی است، مایلند نفس عمیقی بکشند و با حساسیتهای ظریف به خوانندگان هشدار دهند که چیزی در آن ممکن است آنها را ناراحت کند. هر رمان یا شعری را که در هر زمان نوشته شده است موشکافی کنید و به دنبال قسمتی بگردید که میتواند برای افرادی که به خود وسواس دارند ناراحتی ایجاد کند، آنگاه یکی را خواهید یافت و سپس هر کتاب و اثری باید هشداری مانند این داشته باشد، معادل شفاهی عکسهای ریههای مبتلا به سرطان که اکنون روی پاکتهای سیگار چاپ میشود. اکنون به نظر میرسد که ناشران و نهادهای ادبی به طور کلی از ترکیبی از حماقت و قلدری در مورد آنچه خوانندگان باید اجازه داشته باشند به آن فکر کنند، استفاده میکنند.