علی باقری عنوان کرده ۸ آذرماه گفتگوی وین باهدف لغو تحریمهای غیرقانونی شروع میشود؛ تحلیل شما دراینباره چیست؟
اعتقاد من بر این است که احیای برجام فقط در شرایطی میتواند شکل گیرد که طرفین هم آن را بهعنوان یک حد مقدور ببینند. البته من بهعنوان یک ایرانی دوست دارم حد مطلوب ما در آنجا شکل بگیرد، ولی واقعیت این است که مذاکرات احیای برجام چالشیتر از زمان برجام خواهد شد. به دلیل آنکه عوامل متعدد و معترضی ورود پیدا کردند و عوامل مخلی شکل گرفته است، همچنین دولت بایدن آن اختیارات و اقتداری که اوباما داشت را ندارد و روزبهروز کمتر میشود و تجربه تلخ خروج ترامپ از برجام مشاهده میشود. من معتقد هستم در قالب حد مقدور این مذاکرات شکل میگیرد، یعنی طرفین باید بپذیرند که یک گام اساسی برداشته شود منتهی این گام اساسی حد مقدوری از خواستههای آنها را شکل میدهد. برای اینکه این کار شکل گیرد توصیه میشود طرفین ابتدا بر سر مواضع اشتراکی یا مواضع اختلافی یا کمتر اختلافی حرکت کنند و بعد موارد اختلافی را حل کنند. در گام اول باید دو اقدام عملی شکل گیرد؛ یک، تعدیل تحریمها توسط امریکا و دو، شکلگیری یک برنامه زمانبندی شده مشخص برای همکاری بین ایران و آژانس بهگونهای که بهانهها نسبت به موضع ایران کاهش پیدا کند. یک واقعیتی وجود دارد و آن این است که ایران در شرایط تحریم کلی هزینه داد تا مخازن انرژی هستهای را پر کند و درصد را از ۳۷ به بالای ۶۰ درصد برساند و بهطور طبیعی از این دستاورد نمیگذرد، زیرا در گذشته هم در زمان برجام این اتفاق افتاد و مخازن ایران را خالی کردند و بسیاری از برنامههای هستهای ایران را تغییر جهت دادند و یا کاربری آن را تغییر دادند ولی درنهایت از تحریم زدایی عایدات زیادی نصیب ایران نشد. لذا دو طرف باید حد مقدور را بپذیرند یعنی باید تا حدی محدودیتهای طرف مقابل را هم در نظر بگیرند و در صورت تحقق این مهم، ممکن است مذاکرات منجر به یک توافق شود. این نکته را نیز اعلام کنم که این امکان سختی است، اما به نظر من شدنی است.
سفر باقری در اروپا را چطور تحلیل میکنید؟
آقای باقری بهعنوان معاون وزیر خارجه بهطور طبیعی نباید برای اولین بار دور میز مذاکره طرفهای خودش را ببیند. بهطور طبیعی ایشان سعی میکند که طرفهای دیگر میز برجام را در قالب یک مذاکره احیای برجام ببیند. این طبیعی است، ولی اگر به این معنا باشد که ایشان فکر کند راه وین از بروکسل میگذرد و اروپاییها نقش اصلی را در برجام دارند، این اشتباه است. واقعیت قضیه این است که برجام دو طرف اصلی به نامهای ایران و امریکا دارد و عدم مذاکره ایران و امریکاست که به بقیه طرفها جایگاه میدهد و بقیه طرفها بیشتر نقش واسطه را بازی کردهاند و به حدی به خاطر تابو بودن مذاکره بین ایران و امریکا صاحب نقش شدند که الان برای خودشان در موضوع برجام هرکدام منافعی را تعریف کردند که من معتقد هستم این اشتباه دو طرف ایرانی و آمریکایی بوده است.
به نظر شما آیا در این دوره از مذاکرات خواستههای ایران و امریکا عملیاتی میشود یا خیر؟
اعتقاد من بر این است که شاید رسیدن به این موضوع سخت باشد چون یک دیواری از بیاعتمادی از اول انقلاب بین ایران و آمریکا شکل گرفت و اوج این بیاعتمادی با خروج ترامپ شکل گرفت و تحریمهای سنگینی چیده شد. طرفهای مختلف در داخل امریکا از نیروهای رسمی تا جریانات لابی اثر گذاشتند و در طرف ایران هم پیشرفتهای هستهای شکل گرفته و بهراحتی حاضر نیست در قبال یکسری تحریمهایی که فقط روی کاغذ خط بخورد از این دستاوردهایش بگذرد، لذا دشوار است و به نظر من در دور اول بیشتر نوعی ارزیابی مواضع شکل خواهد گرفت.
با توجه به وضعیت جو بایدن در امریکا آیا او توانمندی این را دارد که تحریمها را بردارد؟
رئیسجمهور امریکا میتواند توافقی را که امنیت امریکا را افزایش میدهد و یا بخشی از ناامنیها را از بین میبرد انجام دهد و با استفاده از اختیارات خودش تحریمها را بردارد و بعداً کنگره را در این کار سهیم کند. من معتقد هستم که هرچه بیشتر دوران جو بایدن میگذرد، ضعف جسمی و مدیریتی ایشان بیشتر خودش را نشان میدهد و توان ایشان کاهش پیدا میکند، ولی بااینوجود هنوز هم از چنین اختیاراتی برخوردار است.
یکی از سناتورهای امریکا گفته که تنها راه تضمین عدم خروج امریکا از برجام تبدیل آن به معاهده است. این را چطور تحلیل میکنید؟
به حدی تعلل در احیای برجام شکل گرفت که طرفهای مختلف برای خودشان منافع و نفوذ تعریف کردند. در داخل امریکا این موضوع را تبدیل به یک موضع برای خودشان کردند و میخواهند نقشی که دارند نادیده گرفته نشود و این یک واقعیت است. من معتقد هستم توان اجرایی رئیسجمهور امریکا به حدی است که میتواند در حد قانع کردن ایران برای پایداری این توافق، تعهد دهد و این کاری است که آقای بایدن باید انجام دهد و اگر انجام ندهد این شکست برای امریکاست چون آمریکاییها الان راهبردشان دریای چین و خاورمیانه دور است و یک زخم بازی را در منطقه باقی خواهند گذاشت و ممکن است در آینده رفتارهایی شکل گیرد که حتی منافع امریکا را با دشواری و تردید مواجه کند.