از آنجا که در مذهب و فرهنگ و جامعه غرب، سنت دیرینه "اعتراف" و خود انتقادی و خود افشاگری وجود داشته و دارد و ده ها کتاب "اعترافات" در آنجا به رشته تحریر درآمده و نیز از دوره روشنگری، مقوله نقد و نقّادی، مورد توجه و تاکیدِ جدّی بوده و بستر سازی های فکری و فرهنگیِ محکم و استوار در این زمینه، در طی سالیان دراز، انجام گرفته و اساساً گفته میشود مدرنیته، محصولِ سه مؤلفه مهمِ فردانیت، عقلانیت و نقّادیت بوده است، پس طبیعی و بدیهی است که جوامع غربی در مورد فرهنگ و اخلاقِ نقادیت، گوی سبقت را از ما شرقیان ربوده باشند و ما، فاصلهای معنادار با آنها داشته باشیم.
در برابر سنت اعترافات غربیان، بر عکس، ما در ایران به دلیل دیرینگی استبداد و عوامل دیگر، سنت "استتار و پنهانکاری" را داشته و داریم و تمام تلاشمان این بوده و هست که نمودمان، بسی و بسی متفاوتتر از بودمان باشد و حفظ ظاهر کنیم. طوری که حتی در عهد قدیم، اندرز بزرگانمان برای فرزندان، این بود: "اُستر ذهبک و ذهابک و مذهبک"(سعن کن، همواره دارایی و مذهب و ارتباطات ات را از دیگران بپوشانی.)
یعنی عملاً در عینیت اجتماعی، دو سنت و رویّه فرهنگی کاملاً متضاد و متعارض، در شرق و غربِ عالم، جاری و ساری بوده است. دو سنتی که غربیان را "انتقاد پذیر" و ما را "انتقاد پرهیز"، بار آورده است.