طبق گزارش جدید رویترز، تنها ۸٪ از مردم برای بررسی اخبار جعلی و مشکوک به سراغ سایتهای تخصصی فکتچکینگ میروند؛ و اکثریت قریب به اتفاق، ترجیح میدهند با جستجوی شخصی در فضای آنلاین، حقیقت را خودشان کشف کنند.
مؤسسه رویترز گزارش سال ۲۰۲۵ خود را با تمرکز بر «مردم اطلاعاتی را که فکر میکنند ممکن است نادرست باشد، چگونه بررسی میکنند» منتشر کرده است. بنابر این گزارش :
۱. غلب مردم خودشان
دست به کار میشوند
رایجترین روش، «جستجوی آنلاین و مقایسه منابع خبری مختلف» است. مردم ترجیح میدهند به جای مراجعه به سایتهای رسمی، خودشان جستجو کنند تا به نتیجه برسند.
۲. ابزارهای Fact-Checking
تنها ۸٪ از مردم مستقیماً به وبسایتهای تخصصی اعتبارسنجی مراجعه میکنند. این آمار نشان میدهد که تولید محتوای معتبر باید به گونهای باشد که از طریق کانالهای عمومیتر (مانند موتورهای جستجو) نیز به راحتی در دسترس و قابل کشف باشد.
۳. شکاف نسلی فاحش
نسل جوان (زیر ۳۵ سال) به شدت برای بررسی اطلاعات به شبکههای اجتماعی مانند TikTok و Instagram و ویدیوهای سازندگان محتوا متکی هستند. نسل مسنتر اما همچنان به جستجوی کلاسیک در اینترنت و مطالعه مطالب متنی پایبند است.
رویترز معتقد است که استراتژیهای انتشار خبر باید برای هر دو این گروهها به طور جداگانه و متناسب با عادات رسانهای آنها طراحی شود.
۴. هوش مصنوعی هنوز آماده نیست
بنابر گزارش رویترز، استفاده از هوش مصنوعی مثل ChatGPT برای بررسی صحت و سقم اخبار هنوز اندک است، اما کاربران فعلا در همین حد نیز از آن راضی هستند. منبع: باشگاه روزنامه نگاران ایران
تحمیل مجسمه ها به شهر
مجسمه شهری زمانی معنا مییابد که از مرز یک عنصر تزئینی عبور کرده و به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شود. مهدی گرامی، معمار و طراح هنری، معتقد است ریشه بسیاری از ناهماهنگیهای آثار حجمی در شهرهای ایران، نبود گفتوگوی کافی میان هنرمند، معمار و مدیران شهری است؛ گفتوگویی که اگر شکل بگیرد، مجسمه دیگر «تحمیلشده» به شهر نخواهد بود.
به باور او، کارکرد مجسمه بسیار فراتر از زیباسازی است. مجسمه زبان بصری شهر است؛ حامل هویت، معنا، احساس و تاریخ. شهرها با آثار حجمی پیامهای فرهنگی و اجتماعی خود را منتقل میکنند و از یکنواختی محیط میکاهند. مجسمه خوب زمانی موفق است که با مقیاس بدن انسان، مسیر حرکتی مردم و کیفیت فضا هماهنگ باشد و بتواند دعوتکننده عمل کند؛ مردم را کنجکاو کند، نقطهای برای جهتیابی باشد و در جریان زندگی حل شود. گرامی میگوید مشکل اصلی ناهماهنگیها تنها در طراحی نیست؛ بلکه در ترکیب نادرست سیاستگذاری و طراحی بدون شناخت است. بسیاری از سفارشدهندگان فقط به دنبال «یک نماد» هستند، در حالی که هنرمند باید ابتدا فضای واقعی، رفتار مردم و موقعیت مکانی را بشناسد. او تأکید میکند اگر قبل از طراحی، بازدید دقیق از محل انجام شود و مردم چند دقیقهای زیر نظر قرار گیرند، بسیاری از تصمیمها تغییر خواهد کرد. مجسمه شهری باید نه صرفاً زیبایی بصری، بلکه پیوندی زنده با زیست روزمره مردم برقرار کند؛ اثری که در چشم بیاید، اما هرگز بر شهر تحمیل نشود. برگرفته از: ایسنا