قربانی شدن واژهها فراتر از هر کشتاری است. کشتاری خاموش و ویرانگر در این سالها واژههای بسیاری به قربانگاه رفتهاند که جای برشمردن آنها نیست. ولی نمیتوان از پرمصرفترین واژهای که شنیدیم و اثری از آن ندیدیم سخن به میان نیاورد.
واژه وفاق که گمان میرفت مبنای این ادعا گزینش شایستگان از میان نگرشها و گرایشهای گوناگون باشد ولی در خدمت بهکارگیری افرادی از وابستگان فکری گرایشهایی شده است که بیشتر برای سهم دادن است نه اصلاح و به سامان دادن امور. تازه ترین نمونه آن در گماردن رئیس سازمان بهینهسازی که یک مدیریت راهبردی انرژی است بیشازپیش آشکارشده است.
بحران انرژی چنان گسترده و اسباب دردسر است که توانمندترین و کارشناسترین و با برنامهترین فرد باید برکرسی ریاست آن بنشیند تا تواناترین افراد نیز او را همراه شوند و گرهای از مشکل کشور گشوده شود. ولی آقای پزشکیان که شعارش بهکارگیری کارشناسان در زمان تبلیغات بود و گوش فلک را هم کر میکرد و ماهم از آن دم میزدیم و بهگونهای باور کرده و پذیرفته بودیم چنان وفاق را به قربانگاه برده که جائی برای اما و اگر نمیگذارد. چرا آقای پزشکیان درمسیری گام میگذارد که نتوان از آن دفاع و با آن همراهی کرد.
شگفت آن است که در مورد گزینش بیربط به انرژی، کسی را از همه بهتر و دارای برنامه بهترمی داند که برنامه و تخصصی در مورد مقوله انرژی نداشته و پیشینه او هم جز همین نشان نمیدهد. شاید این گزینه برای گران کردن انرژی و سوخت برنامهای داشته باشد ولی مدیریت یکپارچه انرژی تنها در گران کردن خلاصه نمیشود.
مدیریت منابع، نگهداری چاههای گاز و نفت، جلوگیری از هرز روی انرژی، مدیریت منابع مشترک، سرمایهگذاریهای بالادستی، جلوگیری از آتش زدن و سوزانیدن گازها. بازسازی خطوط انتقال و تزریق گاز، برقراری ارتباط منطقی بین سوختهای فسیلی و انرژی برق و سایر انرژیهای نوپدید... آینده انرژی و سوختهای فسیلی، اقتصاد نفتی، یارانههای سوخت و انرژی و… همه اینها نیازمند کسی است که دانش و تجربه کافی داشته و در بین کارشناسان و صاحبنظران این حوزه جایگاهی داشته باشد. کاش آقای پزشکیان کمتر از کارشناسی سخن میگفتند.
وفاق معنایش این نیست که به رقبا و صاحبان قدرت امتیاز بدهیم.