روابط ایران و ایالات متحده در سال ۲۰۲۵در نقطهای حساس و پیچیده قرار گرفته است؛ وضعیتی که کارشناسان آن را «تعلیق دیپلماتیک پیچیده» مینامند. این مرحله هم فرصتی محدود برای گفتوگو ایجاد کرده و هم مجموعهای از موانع ساختاری و تاریخی را بر سر راه حل مسائل باقی گذاشته است. ایران با تأکید بر استقلال سیاست خارجی و آمادگی برای دفاع از تمامیت ارضی خود، پیام روشن میفرستد که فشارهای واشنگتن و تهدیدهای نظامی اسرائیل تاثیری در کاهش اراده تهران نداشته است. از سوی دیگر، آمریکا همچنان ایران را چالشی مهم برای امنیت منطقه و بینالملل میداند و ترکیبی از تحریمها، تهدیدهای نظامی و فشار دیپلماتیک را برای مهار آن بهکار گرفته است.
اظهارات اخیر دونالد ترامپ در جریان ضیافت شامی با حضور رهبران آسیای مرکزی، بازتابی از پیچیدگی و تناقض سیاستهای آمریکا در قبال ایران بود. ترامپ صراحتاً اذعان کرد که آمریکا نقش محوری در حملات نظامی اسرائیل علیه ایران داشته است، موضوعی که با واکنش فوری مقامات ایرانی مواجه شد و به گفته کارشناسان، میتواند مسئولیت بینالمللی واشنگتن را برای خسارات ناشی از این حمله روشن سازد. این اعتراف همچنین نشان میدهد که سیاست واشنگتن در عمل از دوگانگی برخوردار است: از یک سو آمادگی برای مذاکره و رفع تحریمها را اعلام میکند و از سوی دیگر با حمایت آشکار از اسرائیل، فشار نظامی و تهدیدها را افزایش میدهد.
کارشناسان معتقدند این تناقضها نه نشانه ضعف ایران بلکه بیانگر شکاف رویکردی در هیات حاکمه آمریکا است. گروهی به رهبری برخی مقامات ارشد خواهان برخورد سخت و محدودسازی ایران هستند و گروه دیگری با تمایل ضعیف به توافق، بیشتر به دنبال حفظ دیپلماسی از مسیر غیرمستقیماند. تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داده که این تمایل ظاهری به توافق میتواند پوششی برای رویکرد سختگیرانهتر باشد و ایران نیز در این شرایط، احتیاط در گفتوگوهای غیرمستقیم را در دستور کار دارد.
تحلیلگران بر این باورند که وضعیت فعلی، بنبست دیپلماتیک را شکل داده است. ایران خواستار توقف حمایت آمریکا از اسرائیل، خروج نظامی آمریکا از خاورمیانه و تضمینهای رفع تحریمهاست؛ در مقابل، آمریکا خواهان محدودسازی برنامه هستهای، برنامه موشکی و کاهش نفوذ منطقهای ایران است. این شکاف بزرگ میان دو طرف سبب شده که هیچ پلی برای کاهش اختلافها وجود نداشته باشد و مذاکرات غیرمستقیم هم به دلیل سوءتفاهم و سابقه ناکامیهای پیشین، کمکی به حل بحران نکرده است.
کارشناسان همچنین معتقدند که تداوم شرایط کنونی میتواند زمینهساز غافلگیریهای نظامی و افزایش فشارهای اقتصادی، سایبری و ادراکی باشد. ایران در این شرایط با تهدید ترکیبی آمریکا و اسرائیل مواجه است که شامل جنگ سایبری، عملیات اطلاعاتی و تحریمهای اقتصادی است، و هر لحظه امکان تشدید تنشها وجود دارد. در عین حال، دیپلماسی و مدیریت مسالمتآمیز اختلافات، حتی در شرایط رکود، میتواند به کاهش خطرات احتمالی کمک کند.
نقش اروپا نیز در وضعیت کنونی محدود و عمدتاً تابع سیاستهای آمریکا است. کارشناسان معتقدند کشورهای اروپایی نمیتوانند تأثیر مستقیمی بر روند مذاکرات ایران و آمریکا داشته باشند و حتی تلاشهایی مانند دیدار مکرون با مقامات ایران بیشتر جنبه نمادین دارد تا عملیاتی. در نتیجه، ایران باید به قدرت دیپلماتیک و راهکارهای داخلی خود برای مدیریت بحران تکیه کند.
در نهایت، کارشناسان بر این باورند که چشمانداز روابط ایران و آمریکا در کوتاهمدت، شرایطی از «کشش تعلیقشده» است؛ نه وارد گفتوگوی سازنده شدهاند و نه وارد درگیری تمامعیار شدهاند. مدیریت این دوره نیازمند ابتکارات تازه، میانجیگرانی با کارکرد مشخص و کاهش فاصله میان خواستههای دوطرف است. هرگونه تحول، چه مثبت و چه منفی، میتواند با سرعت رخ دهد و بر این اساس، هوشیاری راهبردی و دیپلماسی فعال برای ایران ضروری است تا از بحرانها و غافلگیریهای احتمالی جلوگیری شود.