در ساختار سیاسی و اجتماعی اسرائیل، ارتش تنها یک نهاد نظامی نیست، بلکه ستون اصلی هویت ملی و ابزار حفظ انسجام اجتماعی به شمار میآید. خدمت اجباری برای مردان و زنان، ارتش را به نماد قدرت و افتخار ملی بدل کرده است. با این حال، آمارهای اخیر نشان میدهد که در پسِ این چهره منظم و سختگیر، بحرانی عمیق در حال شکلگیری است؛ بحرانی که در قالب افزایش نگرانکننده موارد خودکشی میان سربازان و نیروهای ذخیره آشکار شده است.
طبق دادههای منتشرشده از مرکز تحقیقات کنست در اکتبر ۲۰۲۵، بین سالهای ۲۰۱۷ تا نیمه ۲۰۲۵، دستکم ۱۲۴ نظامی اسرائیلی خودکشی کردهاند. از این میان، ۶۸ درصد سربازان وظیفه، ۲۱ درصد نیروهای ذخیره و ۱۱ درصد کارکنان دائمی ارتش بودهاند. به موازات این آمار، ۲۷۹ مورد تلاش نافرجام برای خودکشی نیز به ثبت رسیده است؛ به بیان دیگر، در برابر هر خودکشی موفق، حدود هفت مورد اقدام ناموفق رخ داده است. این ارقام بهروشنی از تشدید بحران روانی در درون ارتش حکایت دارد.
مقایسه تاریخی این روند نشان میدهد که موضوع خودکشی در ارتش اسرائیل سابقهای طولانی دارد. میانگین سالانه خودکشیها در دهه ۱۹۷۰ حدود ۱۰ تا ۱۲ مورد بود، اما پس از جنگهای یومکیپور و لبنان به بیش از ۱۵ مورد افزایش یافت. دهه ۱۹۹۰ با اوجگیری اختلالات روانی، این رقم را باز هم بالا برد و اکنون در دهه ۲۰۲۰به بالاترین سطح تاریخی خود رسیده است. تنها در سال ۲۰۲۴، دستکم ۲۱ نظامی جان خود را گرفتهاند؛ افزایشی ۹۰ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱.
مطالعات نشان میدهد که بیش از دو سوم قربانیان در واحدهای رزمی خدمت میکردند و بسیاری از آنان مستقیماً در جنگ غزه حضور داشتهاند. برآورد وزارت جنگ اسرائیل حاکی است که تا سال ۲۰۲۵، حدود ۱۱هزار نظامی تحت درمان روانی قرار دارند و دهها هزار نفر دیگر از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) رنج میبرند، بدون آنکه هنوز تشخیص رسمی گرفته باشند. تنها ۱۷ درصد از قربانیان پیش از مرگ به خدمات مشاوره روانی دسترسی داشتهاند. از منظر روانشناسی نظامی، چند عامل اصلی در شکلگیری این بحران نقش دارد. نخست، تجربه مستقیم خشونت و مرگ در میدان نبرد که موجب اضطراب مزمن، بیخوابی و احساس پوچی میشود. دوم، پدیده «آسیب اخلاقی» است؛ نوعی جراحت روحی که در نتیجه مشارکت در اقداماتی خلاف وجدان انسانی پدید میآید. بسیاری از سربازان پس از شرکت در بمباران مناطق مسکونی یا مشاهده صحنههای دلخراش در غزه، با احساس گناه و شرم زندگی میکنند. در غیاب حمایت روانی، این احساس به افسردگی و در نهایت خودکشی میانجامد. از سوی دیگر، ساختار بسته و سلسلهمراتبی ارتش، خود به عامل تشدید بحران تبدیل شده است. در این محیط، بروز ضعف روانی تابو محسوب میشود و ترس از قضاوت یا توبیخ، مانع درخواست کمک از سوی سربازان میشود. نظامیان ذخیره که از زندگی مدنی بهطور ناگهانی به میدان جنگ بازمیگردند، بیشتر از دیگران در معرض فروپاشی روحیاند. بازگشت مکرر به جبهه، دوری طولانی از خانواده و بیاعتمادی به فرماندهان نیز فشار روانی را دوچندان کرده است.
جنگ غزه که از اکتبر ۲۰۲۳آغاز شد، نقطه اوج این فرسایش روانی بود. بیش از ۳۶۰هزار نیروی ذخیره فراخوانده شدند و هزاران نفر تلفات و جراحت را تجربه کردند. اما آثار روانی جنگ به مراتب عمیقتر از تلفات فیزیکی بود. گزارشهای میدانی از نظامیانی حکایت دارد که پس از بازگشت، دچار کابوس، افسردگی و انزوا شدهاند. یکی از اپراتورهای پهپاد که ماهها نظارت بر بمباران غزه را بر عهده داشت، پس از بازگشت به خانه دست به خودکشی زد. دوستانش گفتند او از احساس «شریک بودن در مرگ بیگناهان» رنج میبرد. ارتش اسرائیل در واکنش به افزایش آمار خودکشی، برنامههایی چون افزایش مشاوران روانی و ایجاد خطوط تلفن اضطراری را آغاز کرد. با این حال، کارشناسان میگویند این اقدامات بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا درمانی. ساختار بسته ارتش و کمبود متخصصان، مانع اصلی اثربخشی این سیاستهاست. بسیاری از خانوادههای قربانیان نیز میگویند ارتش دلیل مرگ را پنهان میکند و تنها تحت فشار رسانهها واقعیت را میپذیرد. این بحران نظامی اکنون به مسئلهای اجتماعی و سیاسی در اسرائیل تبدیل شده است. خانوادههای قربانیان خواستار شناسایی خودکشیهای ناشی از آسیب جنگی بهعنوان مرگ در خدمت هستند تا از حمایت قانونی برخوردار شوند. همزمان، اعتراضات جریان حریدیها علیه خدمت اجباری، بر شکافهای درونی جامعه اسرائیل افزوده است. ناظران هشدار میدهند که ترکیب فشارهای روانی، تلفات انسانی و اختلافات اجتماعی، ارتش اسرائیل را با بحرانی بیسابقه روبهرو کرده است. واقعیت این است که ارتش اسرائیل امروز نه فقط در غزه، بلکه در درون خود نیز درگیر جنگی پنهان است؛ جنگی میان وجدان و فرمان، میان تجربه خشونت و نیاز به انسانبودن. آمار رو به افزایش خودکشیها، زنگ خطری برای جامعهای است که دههها بر پایه نظامیگری و اشغال بنا شده است. اگر روند کنونی ادامه یابد، این بحران نهتنها انسجام ارتش، بلکه بنیان روانی جامعه اسرائیل را نیز از درون متلاشی خواهد کرد.