این روزها فشار معیشتی بر مردم ایران بیسابقه است. تورم، بیکاری، گرانی کالاهای اساسی و پیامدهای تحریمها، زندگی روزمره را سخت کرده و بسیاری از خانوادهها را با دغدغه تامین نیازهای ابتدایی خود مواجه ساخته است. در چنین شرایطی، هرگونه تلاش برای تلطیف جامعه با هنر و فرهنگ، بدون توجه به واقعیات اقتصادی، نمیتواند اثربخش باشد. تجربه نشان داده است که وقتی انسان درگیر نگرانیهای روزمره است، حتی زیباترین آثار هنری هم نمیتواند آرامش و امید واقعی ایجاد کند.
امید اقتصادی، اولین و ضروریترین نیاز جامعه در بحرانهای معیشتی است. مردم باید احساس کنند دولت برنامهای روشن برای کاهش فشارهای اقتصادی دارد و آینده قابل پیشبینی و بهبودپذیر است. این امید، میتواند به شکل کاهش قیمتها، تضمین دسترسی به کالاهای اساسی، حمایت از اشتغال و ایجاد فرصتهای اقتصادی ملموس نمود پیدا کند. بدون این پایه، هیچ سیاست فرهنگی یا هنری نمیتواند عمق اثرگذاری لازم را داشته باشد.
با این حال، امید اقتصادی به تنهایی کافی نیست. هنر و فرهنگ ابزارهایی برای تلطیف جامعه و حفظ روحیه شهروندان هستند. موسیقی، تئاتر، ادبیات و فعالیتهای جمعی فرهنگی، میتوانند تنشها را کاهش دهند، حس همبستگی و تعلق را تقویت کنند و به مردم یادآوری کنند که زندگی حتی در دشوارترین شرایط هم زیباییهایی دارد. اما برای اینکه این آثار بتوانند اثرگذار باشند، ابتدا باید دغدغههای اقتصادی مردم تا حدی کاهش یافته باشد و ذهن آنها از فشار معیشتی آزاد شود.
بنابراین راهکار مؤثر دو مرحلهای است: ابتدا ایجاد امید و امنیت اقتصادی ملموس و سپس تقویت جامعه از طریق هنر و فرهنگ. این ترتیب، هم امکان مشارکت فعال مردم در برنامههای فرهنگی را فراهم میکند و هم حس همدلی و پویایی اجتماعی را افزایش میدهد.
در نهایت، روشن است که هنر بدون پشتوانه امید اقتصادی، نمیتواند جامعه را نجات دهد، اما ترکیب امید واقعی و فعالیتهای فرهنگی، میتواند جامعه را مقاوم، خلاق و با انگیزه نگاه دارد و حتی در دشوارترین شرایط تحریمی، انرژی جمعی لازم برای عبور از بحرانها را فراهم کند.