خاطرات هاشمی رفسنجانی
۷ آبان ۱۳۷۷: براى مراسم همايش هزارمين نمازجمعه تهران، به دانشگاه تهران رفتم. قبل از جلسه، حضار از موفقيت انتخابات مجلسخبرگان، اظهاررضايتكردند و بهخصوص از رأى بالاى من، بدون تبليغ.
در جلسه، سرودى و قرآنى و خيرمقدمى توسط آقاى [جواد] مقصودى، ریيس ستاد [برگزاری] نمازجمعه تهران بود و سپس سخنرانى من و تكيه بر مردمىبودن نظام اسلامى و نمازجمعه را يكى از نشانهها و ادله مردمىبودن آن شمردم و تأكيد برحُسن برگزارى و شركت مردم در انتخابات شوراها و همكارى مجلس با دولت كردم. رسانههاي خارجى، به تبليغ منفي و تخريب چهره جناح مقابل، به عنوان مخالفان مشاركت مردم پرداختهاند. به ستاد نمازجمعه گفتم، با تبليغ درست انتخابات، اين توطئه را خنثىكنند.
تا شب در منزل به كار و مطالعه پرداختم. كمى هم سرماخوردگى دارم. آقاى [محمدرضا] نورى شاهرودى، [سفیر ایران در عربستان سعودی] آمد. گزارشى از پيشرفت توسعه روابط با عربستان داد و از تمايل آنها به همكارى و از موفقيت نمايشگاهها و از توجه سعودىها، با ديدن نمايشگاهها به وسعت كار در دوران سازندگى گفت و پيشنهاد يك شركت بزرگ سعودى را براى سرمايهگذارى در ايران در امور معادن و نيروگاه و خطوط لوله نفت آورد.
۷ آبان ۱۳۷۸: در خانه بودم، با مطالعه و استراحت و مذاکره با بچهها. آقای عبدالله نوری، [مدیرمسئول روزنامه خرداد]آمد. درباره محاکمه و پروندهاش صحبت شد. مایل است تا بعد از انتخابات مجلس، محاکمه به عقب انداخته شود؛ بعید است پذیرفته شود. توصیهکردم که تُندروی نکند و با مطرح کردن مسایلی که ممکن است، پرونده را سنگینترکند، کار را مشکل نسازد.
روز کوروش
نام کوروش بزرگ یا کوروش کبیر بزرگترین پادشاه هخامنشی چنان در تاریخ ایران درخشان است که پس از گذشت هزاران سال از در گذشتش هنوز هم ردپایی از آن در گوشه ی اندیشه های بسیاری از ایرانیان دیده می شود. این نام آن چنان در خاک این سرزمین ریشه دوانده که روزی را برای بزرگداشت وی در نظر گرفته اند؛ روزی که هیچ جایی در تقویم ندارد و تنها در یاد و ذهن ساکنان این سرزمین ثبت شده است.
امروز ۷ آبان سالروز بزرگداشت بنیان گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است که به مدت سی سال در سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا بر قدرت تکیه زده بود.
هر کسی که در این خاک زندگی می کند به خوبی با نام کوروش هخامنشی آشناست؛ گرچه خیلی ها فقط اسمش را شنیده اند و کمتر چیزی از راه و روش زندگی و منش کشورداری وی می دانند. به بهانه این روز می خواهیم نگاهی به زندگی این پادشاه داشته باشیم.
هفتم آبان سال ١١٩٩ ایرانی برابر با ٥٣٩ پیش از میلاد در چنین روزی، کوروش بزرگ وارد بابل شد. مردم بابل گمان میکردند با حکومت کورش بزرگ با چپاول، کشتار و دست درازی به جان و دارایی و زنانشان روبرو خواهند شد و سپس فرمانروایی زورگو و ستم گر بر آنان حکومت خواهد کرد ولی کورش بزرگ و سربازانش نه تنها چنین نکردند بلکه او فرمان آزادی و برابری داد.
به گفته ی هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته است و بهجز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند و گزارش دادهاند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بودهاست. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر میدانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشههای سیاسی داشتهاست و هدفش این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد و اصولاً رابطهای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه میدانند.