۳۰ مهر ۱۳۷۶: به قم رفتيم. ساعت نُه و نیم صبح رسيديم. لدى الورود، به زيارت حرم [حضرت فاطمه معصومه (س)] رفتم. بخشى از حرم را قُرُق كرده بودند. بعد از زيارت و سپس زيارت قبر حاجيه والده مرحومه [ماه بیبی صفریان]، به مركز فرهنگ و معارف قرآن رفتم. از بخشهاى مختلف تحقيقاتشان بازديدكردم. قسمت عمدهاش مربوط به كارهاى خودم در مورد قرآن و سيره ائمه و كارهاى منشعب از آن دو است. ممنوناند از سرمايه علمى و فكرى كه در اختيارشان گذاشتهام كه دهها محقق را بر محور آنها جذب كردهاند و كارهاى ارزشمندى هم دارند.
نماز و ناهار هم همانجا بوديم. سپس توضيحاتى دربارة منطقه ويژه اقتصادى سلفچگان با وسعت دو هزار هكتار شنيديم. به تازگى واگذارى زمين را شروع كرده اند. استقبال خوبى شده و نقدينگي جمع نمودهاند. محدوديت اساسى از ناحيه آب است كه قرار شده از سد ساوه بياورند. از مخزن كتابخانه تخصصى تحقيقات و نيز مخزن 100 هزار نسخهاى كتابخانه عمومىشان بازديدكردم. قفسههاى متحرك كه باعث صرفهجویى در فضا شده، برايم جالب بود.
به زيارت قبر مرحوم ابوى، در قبرستان نو و از آنجا به تالار مفيد در مجتمع قضایى، براى افتتاح كنگره بيستمين سال درگذشت حاجآقا مصطفى خمينى رفتم. خيرمقدم توسط آقاى [سیدمحمد موسوی] بجنوردى و سخنرانى افتتاحيه من كه طولانى و تحليلي ايراد شد. حضور شخصيتهاى جناح چپ، چشمگير و حضور نيروهاى راست، كمرنگ بود.
بعد از سخنرانى، مصاحبه كوتاهى با راديو قم كردم. مقدارى با حسن آقا [خمینی] حرف زديم و به سوى روستاى وِسف حركت كرديم. در مسير، [آقای بنی هاشمی]، استاندار و آقاى جعفرى گيلانى، [رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم] توضيحات مىدادند. از بخش كَهَك و روستاهاى خاوه و فُردو گذشتيم. در كَهَك، جمع زيادى از مردم در خيابانها استقبال و ابراز احساسات كردند. شب به وِسف رسيديم.
نم نم باراني هم بود. بعد از نماز، با حضور محققان مركز فرهنگ و معارف اسلامى، جلسه براى کتاب تفسير راهنما داشتيم. آقاى [مجتبی روحالامین] كلباسى توضيحات داد؛ خوب مسلط است. جلد هفتم و هشتم آماده انتشار شده و جلد یازدهم نزديك به تكميل است. از جلد هشت به بعد، ترجمه آيات هم اضافه مىشود. مجموعه جديدى هم با آوردن فقط فهرست و نمايهها منظم شده كه در دو جلد منتشر مىشود. پس از چاپ اول و دوم، تفسير را بدون فهرست بعد از هر آيه و فهرست آخر كتابها چاپ مىكند كه به جاى 17 جلد قبلى، حدود 10 جلد مىشود.
تذكراتى در مورد اصلاح وضع فعلى دادم؛ به خصوص براى اضافه كردن عناوينی كه مىشود اضافه كرد و نيز استفاده از رشتههاى تخصصى، مثل روانشناسى يا جامعهشناسى و يا ساير علوم انسانى، براى اضافهكردن نمايههاى علمى و تخصصى.
بعد از شام، جلسه ديگرى با محققان كليد قرآن برگزار شد. آقاى [محمد] مرادى توضيح داد. تذكراتى را كه در جلسه قبل، در جهت جامع كردن نمايهها و نيز ترتيب طبيعى مطالب داده بودم، تا حدودى مراعات كردهاند. قرار شد روى چند موضوع، من و آنها جداگانه كار كنيم و سپس كار را هماهنگ كنيم تا به يك سبك مطلوبى برسيم. سپس خواستند كه مقدارى نصيحتشان كنم. از نياز حوزه [علمیه] قم به كمك فكرى من گفتند و تقاضاى حضور بيشتر در قم داشتند. قرار شد، به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س)، عيدى به آنها بدهيم. هوا سرد و بخارىها روشن بود. دو سه نفر از طلاب نوقى از بستگان آمدند و توضيحاتى از وضع تحصيل و زندگيشان دادند. آقاى [محمد] جعفرى [گیلانی]، توضيحاتى دربارة برنامه كار در ساختن مركز تحقيقات در روستا و سابقه روستا داد. این روستا قبل از انقلاب، مِلك تيمسار [غلامعلی] اويسى و برادر اللهيار صالح بوده؛ مصادره شده و در اختيار بنياد جانبازان قرار گرفته است. در اثر سوءاداره، مقدارى از اشجار خشك شده و اخيراً دفتر تبليغات اسلامی قم گرفته كه دهكده محققين ساخته شود.