علی صالحآبادی– مدیرمسئول
انقلاب، روز گذشته چهلوچهارسالگی را پشت سر نهاد و گام در 45 سالگی گذاشت. برای پیروزی انقلاب خون ها ریخته شد، مرارتها کشیده شد، افراد زیادی زندانی شدند، شکنجه و شلاق خوردند، حاصل این تلاشها فروپاشی رژیم سلطنتی بود که شاه در رأس آن قرار داشت و قدرتش مطلقه بود، او مجلس و دولت را به دلیل دخالتهای دربار، ارتش و ساواک بیخاصیت کرده بود. مردم وقتی دریافتند یک فرد سرنوشت آنها را تعیین و رقم میزند دست به اعتراض و شورش زدند و حتی گروهی هم دست به اسلحه بردند. مردم و انقلابیون که از جور رژیم به ستوه آمده بودند آرمان و ایده آلشان ایجاد جامعهای بود که مناسباتش عادلانه، منصفانه، اخلاقی و احترام به حقوق همه فارغ از عقیده بود. بزرگترها که امروز تعداد آنها در میان ما اندک شده و انقلابیون هم به یاد دارند که اکثریت مردم به دنبال آزادی، عدالت، نبود فساد، اجرای یکسان قانون برای همه و عدم شکاف طبقاتی در جامعه بودند، بهگونهای که مردم در پرتو انقلاب در رفاه و آسایش زندگی کنند و محتاج اینوآن نشوند و نزد خانواده خود به خاطر نداری شرمنده و سرافکنده نباشند. این نوشتار به چرایی محقق نشدن آرمانهای انقلاب و گسترش فقر در دهههای گذشته میپردازد.
1-تمام جوامعی که به رفاه، عدالت و توسعه رسیدهاند از نیروی متخصص و با تجربه، ملی و پاک دست استفاده کردهاند. خروجی انقلاب تشکیل دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان که اعضای کابینه اش تکنوکرات و ملی بودند، شد؛ اما وقتی عدهای منافعشان با تداوم این دولت تأمین نمیشد عزمشان را جزم کردند تا آن را ساقط کنند.
گرفتن سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام در 13 آبان 1358 باعث سقوط این دولت شد. هزینه این گروگانگیری را همچنان مردم میپردازند. نکته قابلتأمل اینکه بانیان این اتفاق خسارت بار حاضر نیستند بگویند هزینه– فایده این کار آنها برای ملت چه بوده است؟
2-امکان جلوگیری از جنگ و پایان آن بعد از فتح خرمشهر وجود داشت ولی در عمل جنگ هشت سال طول کشید که آثار آن هنوز از بین نرفته است. جنگ منابع انسانی و مادی کشور را از بین برد.
3- نظریه استصوابی که از انتخابات مجلس چهارم (1371) کلید خورد بستر را برای حذف نیروهایی که مردم آن ها را می خواستند فراهم کرد و باعث شد تا افراد ملی، متخصص، تکنو کرات، آگاه به سیاست، اقتصاددان، جامعهشناس، حقوق و ... از گردونه مشارکت در اداره کشور حذف شوند تا راه برای جریان اصولگرا که فاقد تجربه، تخصص، دانش لازم در سیاست بهویژه روابط بینالملل نبودند و به زبان دنیا هم تسلط نداشتند سکاندار مجلس و دولت شوند. از اینجا اقتصاد دچار افول شد و در گذر زمان فقر گسترش یافت و متاسفانه زندگی و معیشت مردم را سخت تر از قبل کرد.
4-آمار تورم در دولتهای پس از انقلاب که توسط بانک مرکزی منتشر شده نشان میدهد که کمترین نرخ تورم در دولتهای خاتمی و بیشترین آن در دولت دوم هاشمی و رئیسی بوده است. حجم نقدینگی در دولتهای اصولگرا و انقلابی احمدینژاد در طول 8 سال 6 برابر و قیمت مسکن نیز 16 برابر شد. افزایش نقدینگی باعث کسری بودجه، تورم، افت تولید و فشار فزاینده بر مردم شد که متأسفانه این سیکل معیوب همچنان ادامه دارد.
5-رئیس قوه قضائیه واقعیتها و مشکلات مردم را بهتر از دیگران دریافته است.او روز گذشته گفت:«مسئله روز ما اقتصاد و معیشت مردم است که ذیل اقتصاد باید برای اشتغال، تولید و حمایت از سرمایهگذاری کار شود.اگر فرهنگ لطمه بخورد اقتصاد و عدالت هم لطمه میخورند.»
این هشدار اژهای باید جدی گرفته شود و در سیاستها بازنگری، ساختارها اصلاح، روابط خارجی منفعتگرا، جایگزین سیاست تهاجمی شود بهجای توجه به خارج نگاه به داخل معطوف شود. تداوم سیاستگذاری در اقتصاد و همچنین سیاست تهاجمی در روابط خارجی باعث شده تا از سال 1397 تاکنون هرسال 40 درصد تورم ایجاد شود که در شش سال 240 درصد تورم به اقتصاد و سفره مردم تحمیل شده است! به همین دلیل سفرهها کوچکتر از قبل شده است. برای بهبود امور و آنچه رئیس قوه قضائیه به نیکی بیان کرده لازم است: مجلس و دولت تکنوکرات تشکیل شود.
این دو برای دستیابی به عدالت و رفاه یک ضرورت است؛ اما شرط لازم این است که در سال 45 انقلاب شعارهای کلیشهای مثل اینکه میزنیم، میکوبیم، ویران میکنیم و ... کنار گذاشته شود و با مذاکره مستقیم با آمریکا مشکلات دیرینه حلوفصل گردد. تا زمانی که عدهای بر طبل مرگ بر آمریکا و نابودی این و آن بکوبند و برجام را آتش بزنند تنش بین تهران – واشنگتن و بازی موش و گربه ادامه خواهد داشت و در این فرآیند تحریم ها بیشتر و فشار بر مردم هم بیشتر خواهد شد.بنابراین سرمایه گذاری در شرایط تنش صورت نخواهد گرفت.
آقای اژهای! تا مادامی که تحریم وجود داشته باشد و تا زمانی که لوایح FATF پذیرفته نشود امکان سرمایهگذاری وجود ندارد. اگر قرار است تولید و اشتغال بیشتر شود و تورم پایین بیاید لازم است اختلاف بین ایران و آمریکا بر طرف شود و بهتر است در روابط خارجی همه تخممرغها در سبدچین و روسیه قرار نگیرد، سیاست خارجی متوازن مثل ترکیه و ... برای مردم «نان»، «آب»، «هوا» و ... اورده است.اما سیاست های جریان اصولگرا باعث شده تا نان،آب و هوای مردم به مخاطره بیفتد.اکنون به هر دلیل از گذشته تا حال فرآیندی شکل گرفته که شاهد ایجاد «قله های رفیع ثروت» در برابر«حفره های عمیق فقر» هستیم حال منتظر پاسخ مدعیان انقلابی می مانیم.