مهدی پازوکی، اقتصاددان
اقتصاد علم است، شاید با حرف های پوپولیستی به طور موقتی بتوان نگاه بخشی از جامعه را نسبت به سیاست های دولت تغییر داد، ولی واقعیت خود را نشان می دهد.
رئیس دولت های نهم و دهم از سیاست های پوپولیستی استفاده می کرد و برخی از اقشار جامعه را اغنا کرده بود، اما توقف توسعه نشان داد که با حرف های عامه پسند نمی توان قواعد علمی اقتصاد را به بازی گرفت.
باید سیاستهای پوپولیستی را رها کرد و امر مهم و فراموش شده توسعه و الزامات آن را پیگیری کرد.
به این منظور لازم است از تجربه و دستاورد کشورهای دیگر استفاده شود. توسعه با نگاه علمی و توسط بدنه کارشناسی محقق می شود.
راهی که امروز می رویم نه تنها مشکلات اقتصادی حل نمی شود، بلکه بر آنها افزوده خواهد شد. چرا که با اقتصادی پر از آسیب رو به رو هستیم.
در دو سال گذشته تمام کالاهای ضروری و غیر ضروری افزایش قیمت را تجربه کرده اند. تنها کالایی که تاکنون دولت نسبت به افزایش قیمت آن تصمیمی نگرفته انرژی است.
حتی می توان گفت قیمت انرژی در مقایسه با نرخ تورم، کاهش داشته است. قیمت انرژی در ایران، پایینترین نرخ انرژی در جهان است.
این وضعیت را می توان چنین تعبیر کرد که دولت رانت می دهد تا محیط زیست تخریب شود، هوا آلوده گردد و قاچاق افزایش پیدا کند.
در اقتصاد آشفته، نابسامان و بیماری چون اقتصاد، مایه تعجب است که قیمت بنزین یک پنجم قیمت آب باشد. در حال حاضر میلیون ها لیتر بنزین از کشور قاچاق می شود. مرتبا اخباری مبنی بر درگیری مرزبانان با قاچاقچی ها می شنویم. جان هایی در این راه تلف می شوند. چرا؟ چون قیمت بنزین در ایران نسبت به نرخ همان کالا در کشورهای همسایه بسیار ارزان و برای قاچاق جذاب است. آن چنان فریبنده که بسیاری جان خود را بر سر این کار می گذارند.
نویسنده وضعیت معیشتی جامعه را به خوبی درک می کند و با شوک درمانی اقتصادی مخالف است. راه چاره افزودن درصد کمی به صورت سالانه به نرخ حامل های انرژی است تا افزایش قیمت به جامعه فشار نیاورد و قیمت ها به مرور واقعی شود.(فروشی که در دولت اصلاحات آغاز شد و بعد متوقف شد.)
اما همچنان مساله مهم چگونگی به کار گرفتن این درآمد مازاد در مسیر توسعه است. افزایش قیمت انرژی درآمد دولت را بالا می برد. این درآمد نباید خرج مصارف جاری شود، بلکه باید برای سرمایه گذاری و بهبود فضای تولید، کسب و کار و توسعه زیرساختی صرف شود. در این مرحله ابتدا شفافیت لازم و ضروری است. سپس باید به عدم انحصار در اقتصاد توجه کرد.
"نظام تصمیم سازی" و "تصمیم گیری" در اقتصاد دارای مشکلات عدیده ای است و با توجه به نقش بسزایی که دارد، باید قبل از ورود درآمد مازاد این بدنه علمی و کارشناسی شده باشد. چرا که بودجه در ساختار مدیریتی معیوب به هدر می رود.
نمونه این مدیریت غلط را می توان در نگاه احمدی نژاد به اقتصاد دید. رییس دولت های نهم و دهم سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد و بدون مطالعه کارشناسی به شکل سلیقه ای و با نگاه جناحی و گروهی، پول های کشور را به بخشهای مختلف اختصاص داد.
امروز هزینه تولید انرژی برای کشور بالا است. ظرفیت واحدهای تولیدی پایین آمده و حتی بسیاری از آنها متوقف هستند. کشورمان دارای انرژی ارزان است، به عبارتی ما به سرمایه آیندگان چوب حراج زده ایم.