مهدی دهقانی نیری-فعال سیاسی
خالصسازی به اصولگرایان هم رحم نمیکند اصلاحطلبان و مشارکت حداکثری جای خود. پس از رد صلاحیت نمایندگان مجلسی که خود را انقلابی میداند و اکثراً از طیف اصولگرایان هستند و همچنین برخی از چهرههای شاخص اصلاحطلب بهمانند مسعود پزشکیان، علی مطهری و.. نگرانیها نسبت به وضعیت اداره کشور را افزایش میدهد. این موضوع حتی موجب نقد اصولگرایان نیز گردیده است.
مشارکت پایین مردم در انتخاب مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم طیف اصولگرایان توانست کرسی مدیریت کشور را از آن خود کند ولی اتفاقی که در کشور افتاد حضور افراد منتسب به جبهه پایداری و دانشگاه امام صادقیها در بدنه دولت و همچنین گروهی در مجلس که توانست تفکروقدرت خود را بر اصولگرایان تحمیل کند پس از حوادث سال گذشته اصلاحطلبان و همچنین دلسوزان فرهیخته و روشنفکر که وضعیت کنونی را ناشی از یکدست بودن تفکر حاکمیت میدانستند سعی خود را برای اعتمادسازی دوباره مردم نسبت به وضعیت کشور و مشارکت در انتخابات را انجام دادند ولی مسئلهای که وجود داشت این بود تفکر فعلی دارای قدرت مشارکت در انتخابات را سدی برای خود میبیند و حتی دوباره از مجلسی که بانام انقلابی برروی کار آمده است را نیز در فیلتر خود قرار داده تا اشخاصی که حتی اصول گرا میباشند ولی در مسیر جبهه پایداری قرار ندارند را حذف کنند اکثر نمایندگانی که درلیست استیضاح کنندگان وزیر کشور قرار داشتند در همان دوراول بررسی هیات اجرایی رد صلاحیت شدند اما سوالاتی که دراین بین به میان میآید هیات اجرایی برچه اساسی تشخیص میدهد اشخاص فاقد صلاحیت میباشند؟
مسئله بعد جدا از نقدهای که نسبت به نظارت استصوابی وجود دارد ولی اعضای شورای نگهبان از اشخاصی که آگاه به حقوق، فقه میباشند تشکیل میشود سؤال بعدی اینجاست آیااعضای هیات اجرایی دارای تخصص در حقوق وفقه میباشند؟ همچنین نام اعضای شورای نگهبان کاملاً مشخص است ولی نام افراد درحال حاضر هیات اجرایی مشخص نیست.
مشخص است که تفکر فعلی به دنبال یکدست شدت کامل مدیریت کشور میباشد صحبتهای معاون دولت مبنی براینکه دولت سیزدهم توانست حاکمیت دوگانه را در کشور جمع کند مهر تاییدی میباشد براین موضوع واینکه کاملاً دولت توانست طیف اصلاحطلبان واصولگرایان میانه رو را ازمیان بردارد وازآن طرف فقط یک مدل تفکر آن هم ازنوع جبهه پایداری را ایجاد کند.
مشخص است مشارکت در انتخابات برای برخی مهم نیست. باتوجه به گذشته هرموقع مشارکت بالابوده منجر به پیروزی طیف اصلاحات و اعتدالیون گردیده وبرعکس دوانتخابات قبل که با مشارکت حداقلی برگزار گردید توانست اصولگرایان را برکرسی قدرت بنشاند.
حذف چهرههای مهم اعم از اساتید دانشگاه، عدم صلاحیت چهرههای دلسوز بهمانند مسعود پزشکیان ازمیان ثبت نام کنندگان مجلس، حذف مدیران اصلاحطلب در دستگاههای اجرایی و.... مشکلات کشور را حل نکرده وموجب کاهش نارضایتی مردم نشده است.
تاکید بر اجرای خالصسازی آنقدر عمیق میباشد که به عنوان مثال موجب برکناری سلاح ورزی که در انتخابات قانونی اتاق بازرگانی توانست بارای حداکثریت سکان ریاست اتاق را برعهده بگیرد نیز گردید.
نویسنده بازهم دلسوزانه تاکید میکند روند خالصسازی به سبک پایداریها روند منفی برای ایران عزیز اسلامی میباشد زیرا نه تنها نمیتواند افراد دلسوز ومتخصص وکارآمد را از فیلتر خالصسازی بیرون بیاورد بلکه فقط اشخاص همراه با این تفکر با خیال راحت بدون نگاه به تخصص و کارآمد بودن قدرت را بدست خواهند آورد.