ساندرا گیلبرت زاده 27 دسامبر 1936 شاعر و منتقد ادبی آمریکایی است. تخصص وی در زمینههای نقد ادبی فمنیستی، نظریه فمنیستی و نقد روانکاوانه است و در این زمینه آثاری را به انتشار رسانده است. از نگاهی دیگر وی به علت نقدهای مشترکش با سوزان گوبار، پروفسور برجسته مطالعات زنان در دانشگاه ایندیانا شناخته میشود. شاخصترین اثر مشترک آنها کتاب «زنی دیوانه در اتاق زیرشیروانی» (1979) است، چراکه این اثر ازجمله آثار مهم موج دوم جنبش آزادی زنان است. وی استاد بازنشسته زبان انگلیسی دانشگاه کالیفرنیا است.
گیلبرت مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاههای کرنل و نیویورک اخذ کرد و در سال 1968 موفق به اخذ دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه کلمبیا شد. وی بهعنوان استاد دانشگاه در دانشگاههای ایالتی کالیفرنیا، کالج ویلیامز، جان هاپکینز، استنفورد و ایندیانا به تدریس پرداخت. ساندرا در فاصله سالهای 1985 تا 1989 مدیر گروه زبان انگلیسی دانشگاه پرینستون بود. بنا بر گزارش روزنامه «نیویورکتایمز»، گیلبرت به همراه ولری اسمیث و مرگریت دودی در سال 1989 از تدریس در دانشگاه پرینستون کنارهگیری کردند. بنا بر ادعای نیویورکتایمز این افراد در اعتراض به برخورد ملایم دانشگاه پرینستون در قبال توماس مک فارلند که به رفتار ناشایسته جنسی خویش اعتراف کرده بود از کار کنارهگیری کردند. مک فارلند در ابتدا یک سال از تدریس تعلیق شد، اما پس از کنارهگیری اساتید و تهدید دانشجویان به خودداری از شرکت در کلاسهای وی، خود را زودتر از موعد بازنشسته کرد.
گیلبرت در سال 1996 به ریاست انجمن تخصصی زبان مدرن منصوب شد. او یکی از دریافتکنندگان بورسیههای گوگنهایم، راکفلر و بنیاد سوروس بود و مدرک دکترای ادبیات خود را در سال 1988 از دانشگاه وسلین دریافت کرد. در سال 1990 بهصورت مشترک با کارل شاپیرو، شاعر آمریکایی برنده جایزه انجمن خیریه بینالمللی شعر شد. همچنین وی در سال 2004 موفق به کسب مدرک دکترای افتخاری فلسفه از دانشگاه عبری اورشلیم شد. گیلبرت و همکار دیرینش سوزان گوبار در سال 2012 موفق به کسب جایزه «ایوان ساندروف» از حلقه ملی منتقدین کتاب شدند. همچنین در سال 2017 به ساندرا گیلبرت مدرک دکترای افتخاری حقوق از دانشگاه هاروارد اهدا شد.
گیلبرت و گوبار در اوایل دهه هفتاد میلادی در دانشگاه ایندیانا با یکدیگر آشنا شدند. ماحصل سخنرانیهای آنها مبدل به نسخه دستنویس کتاب «زنی دیوانه در اتاق زیرشیروانی» شد. آنها همکاری خود در زمینه نویسندگی و ویراستاری را ادامه دادند و موفق به دریافت چندین جایزه معتبر بهصورت مشترک شدند.
متون گیلبرت پذیرای دریافت هرگونه نقد توسط موج سوم جنبش آزادی زنان است. بهزعم آنها سیستم مردسالار نه سیستمی بنیادی و یکپارچه، بلکه مجموعهای از کارهایی تکراری است که در ادوار مختلف بنا به شرایط زمانه شکل متفاوتی به خود گرفته است. اغلب اینگونه برداشت میشود که آثار گیلبرت از آثار الن مورس و الین شوالتر در اوایل دهه هفتاد میلادی الگو گرفتهاند.
گیلبرت و گوبار در کتاب «زنی دیوانه در اتاق زیرشیروانی» از مدل اضطراب اودیپی ارائهشده توسط هارولد بلوم، منتقد ادبی تأثیر گرفتهاند. آنها همان ترس و حسادت اودیپی نویسنده در قبال پیشینیان خود را در باب نقد فمنیستی به کار میبرند. طبق نظریه بلوم، نویسنده نوپا تقلا میکند تا برای یافتن صدای خود از قید فطریترین و مستقیمترین تأثیرات رها شود و با نابودی هویتش فضای خلاقانه خود را بیابد.گیلبرت و گوبار با تعمیم دادن این مدل مرد محور، مسئلهای با عنوان «اضطراب نویسندگی» زنانه را تعریف میکنند که بر اساس آن عدم حضور نویسندگان زن درگذشته باعث سختی امر نویسندگی میشود.
هنگامیکه هارولد بلوم توانایی نویسنده مرد در یافتن صدای خود را زیر تیغ نقد میبرد، گیلبرت و گوبار بر اساس تحلیل ویرجینیا ولف از «دشواری و اینکه هیچ سنتی برای آنها وجود نداشت» بر مشکل زنان نویسنده در پذیرش توانایی ادبی خود در غیاب پیشکسوتان زن تأکید دارند. هرچند ازجمله انتقاداتی که به نظریه گیلبرت و گوبار وارد است این است که شاید فرض «نفوذ مردانه هنر» مانع پیشرفتشان شده باشد.