محمد زینالی اُناری، جامعه شناس
وزیر کشور در رویداد ملی هم افزایی ظرفیت سازی اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، با توجه به ضرورت شناسایی مشکلات جامعه و رسیدگی به تک تک مشکلات با دانش و بررسی عمیق، اذعان کرده است که بهزیستی میتواند مانند یک سازمان دانش بنیان عمل کند. نگاه ایشان به موضوع، شاید ناشی از تجربهٔ سازمانهای دانش بنیان در انتخاب راه موفقیت و داشتن توأم تئوری و اجرا برای یک شرکت یا سازمان باشد. اما باید گفت تا مشکلات تاریخی سازمان بهزیستی حل نشود، دانش بنیان نمیشود.
یکی از این مشکلات، استفاده از بهزیستی در جهت توزیع ارزاق پزشکی است. این بی ارتباط با مدیریت وسیع پزشکان بر این دستگاه نیست. سیاستگذاری های این سازمان به خاطر نگاهی که داشته، آن را تبدیل به نهاد خیریهای تبدیل کرده که در طی سالهای سال تأمین کننده وسایل کمک درمانی و هزینههای تجویز پزشکی از جیب دولت شده است. تا اکنون، یکی از وظائف بهزیستی تأمین هزینههای پزشکی صاحبان پروندهها است!
سلطه نهادهای درمانی بر این نهاد اجتماعی، به جز فقرزدایی و توانمندسازی طبقات مستضعف، در بخش خدمات به بخش گستردهای از جامعه، اعم از مسائل خانواده، معلولیت، محرومیت و آسیبهای اجتماعی، نگاه درمان محور را جای روشهای پیشگیری انداخته و بار سنگینی از هزینه را از سوی سیاست گذاری عمومی به درآمد سرانه خانوارها منتقل میکند. تا جایی که امروزه یا به دلیل بودجههای حمایتی سازمانهای موازی در بخش مشاوره خانواده شکل گرفته یا یک نظام صنفی با غصب نمایندگی دولت، عهده دار اعطای مجوز فعالیت به اعضای خود شده است.
رویکرد غیرحرفهای در بهره بردن از اقتصاد دانان و کنشگران کشور، سیاستگذاری بهزیستی، فقرزدایی، ظرفیت سازی و توانمندسازی اسیر اعوجاجات و سلیقههای نهادهای صنفی دیگر شده است. نتیجه این بوده که از یک سو با نگرش سوسیالیستی با بذل پول منت عدالت بر دوش خانوارهای کم درآمد گذاشته، از دیگر سو محافظه کاری بخش خیریه را به جای حمایتهای دولتی جا زده و از جانبی دیگر با دادن کمک هزینه پزشکی و آموزشی به سمت رایگان یا ارزان کردن این هزینهها برای بخش محروم جامعه حرکت کرده است. از این رو، خدمات بهزیستی به جهت عدم رویکرد دانش بنیان در گذشته به ملغمهای سردرگم از اعمال سلیقههای سوسیالیستی، محافظه کاری و لیبرالیستی تبدیل شده است.
این مشکلات به جای خود باقی است، اما حرکت این سازمان به سمت دو اتفاق بزرگ بعدی در کشور نیز دچار رکود یا مشکل است: بخش خصوصی و دولت الکترونیک! مشکلات هم در تحرک به سمت تصدی بخش خصوصی در فقرزدایی محسوس است هم در راه اندازی دولت الکترونیک، اما در هر دو بخش بدون اتخاذ رویکرد دانش بنیان و با اتکا صرف بر روشهای ابزاری صورت گرفته است. به صورتی که به نظر میآید تئوری سنجیده شدهای برای راه اندازی این بخشها وجود نداشته و سلیقه بخش خصوصی و هوشمندسازی فقط از سایر بخشها تقلید و تکثیر میشود.
نگارنده تأکید میکند جای سیاستگذاری درست و اتخاذ بینش فکری مؤثر برای توسعه جامعه را با پول و برنامههای مدیریتی و فنی نمیشود پر کرد. چرا که تا اتخاذ سیاستگذاری صحیح اجتماعی و نگاه متکی بر دانش در رفع محرومیت و محافظت از خانواده و فرزندان جامعه بنیان نگیرد، با حمایت مادی، وام بانکی، خصوصی سازی، هوشمندسازی و غیره امکان رهایی محرومان از فقر و نجات خانواده از فروپاشی به دست بهزیستی وجود نخواهد داشت.