ستاره صبح-
دکتر حسین راغفر، اقتصاددان در گفتوگو با ستاره صبح، راهکار بهبود وضع فعلی اقتصاد را اصلاحات اقتصادی میداند و تأکید میکند: «تزریق ارز به بازار، این ارز را به جیب دلالان و واسطهگران میبرد. این ارز وارد چرخه تولید و تأمین نیازهای اساسی مردم نمیشود. به همین دلیل عملاً تزریق ارز راهحل مناسبی نیست و کنترل تقاضا برای ارز باید مورد هدف قرار بگیرد. به نظر من نقش تحریمها در وضعیت کنونی نقشی بسیار اندک است. سیاستهای داخلی در این وضعیت مؤثرتر بودند. تحریم در مؤثرترین شکل بین 10 تا 15 درصد در اقتصاد مؤثر بوده ولی سیاستهای داخلی بر اثربخشی تحریمها افزوده است. این مسئله بهصورت قطعهقطعه حل نمیشود و باید بهکل اقتصاد بهصورت یک سیستم درهمتنیده و مرتبط باهم نگاه کرد؛ ازاینرو افزایش قیمت ارز تأثیرات مخربی دارد برای کنترل این کسریها باید حاکمیت اصلاحات را در نظام بانکی باقدرت و سرعت پیش ببرد. اصلاحات نظام بانکی به همراه اصلاحات عمیق و گسترده در نظام مالیاتی به همراه اعطای یارانه به بخش تولید و اخذ مالیات از فعالیتهای نامولد و سفتهبازی بهنحویکه این دسته فعالیتها را در کشور غیراقتصادی کند و فعالیتهای مولد را سودآور کند و ریسک تولید را کاهش دهد به خروج تدریجی کشور از این چرخه معیوب کمک خواهد کرد.»
تیغ دولبه ارز
مجید سلیمیبروجنی، اقتصاددان در خبرآنلاین مینویسد: «بازار سرمایه طی چند هفته گذشته روزهای پرنوسان و همراه با سقوطی را تجربه کرده است. این در حالی است که این بازار از ابتدای سال ۹۸ رشد بسیار بالا و غیرمنتظرهای را به خود دید که پس از زنده شدن داراییهای بورس برای بازار، با هجوم سرمایهگذاران تازهوارد و ورود نقدینگی به این بازار مواجه شد. اگر به روند حرکتی دو سال گذشته نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد از ابتدای روند رشد، شاخص تاکنون افتوخیزهای بسیاری را به خود دیده است. اولین عنصر هر بازاری قیمت است، عنصری که بازار را به تعادل میرساند. اینجا قیمت باید آزاد باشد، اما دولت آن را بسته است. بازار سرمایه طی این مدت شاهد صفهای زیاد بوده و این به دلیل دخالتهای دولت در قیمتها بوده که اجازه نداده قیمتها از یک حدی بالاتر برود یا پایین بیاید. همین صفها همیشه باعث ایجاد هیجان در سهامداران میشد و تجربه نشان داده هرگاه هیجان بالا میرود، تعقل نیز کنار میرود. در بازار سرمایه دیگر کشورها اگر صعود یا سقوطی در سهامی رخ دهد، نهایتاً یکی دو ساعت است و بعدازآن شرایط بازار به شرایط معقول بازمیگردد. اما بازار ما به شرایط معقول بازنمیگردد، چون بازار را بستهایم و هیجان را به آن تزریق کردهایم. تزریق هیجان به بازار ضدعقلانیت است. وقتی بازار هیجانی و روبه بالاست، هر سهمی را بخرید، سود کردهاید، اما بورس هنگامی باارزش و عمیق میشود که سرمایه شرکتها افزایش پیدا کند و به مردم سود بدهد. صرف افزایش قیمت، سهام یک شرکت دارایی مشهودی برای مردم ایجاد نمیکند. اینکه سهام یک شرکت مدام بالا برود، بدون اینکه ثروت جدیدی خلق شود، فایدهای ندارد و بدون شک این رشد حبابی شکست خواهد خورد. سیاستمداران همیشه دوست داشتهاند که بازار سهام مثبت باشد، اما هر بازاری قواعد خاص خود را دارد که بهراحتی نمیتوان چیزی به آن تحمیل کرد. متأسفانه برخی بهاشتباه اقدام به مقایسه بازار سهام ایران و آمریکا کردهاند درحالیکه شرایط مشخصات و حتی قواعد این دو بازار از اساس با یکدیگر متفاوت بوده است. یکی از عوامل مهمی که به رشد عمومی قیمتها در اقتصاد کشور و در بازارهای مختلف ازجمله بازار سرمایه، سکه، مسکن و ارز و خودرو منجر شده، همین رشد نقدینگی است و چنانچه در ماههای پیش رو شاهد رشد نقدینگی در اقتصاد باشیم، نهتنها رشد قیمتها در بازار سرمایه که رشد قیمت در تمام بخشهای اقتصاد را تجربه خواهیم کرد.»
جهش تورمی
سید کمیل طیبی، اقتصاددان نیز در کسبوکار نیوز مینویسد: «اثر مهلک تورم افسارگسیخته، انحراف منابع است. اگر بگوییم یک عامل ایجادکننده تورم، نقدینگی بالاست، این نقدینگی در بطن خود انحراف منابع به بازار ارز، طلا و سایر بازارها را به وجود آورده که تبدیل به حباب در این بازارها شده است. زمانی که حبابها در بازارها زیاد میشود احتمال ترکیدن دارد. نمونه همین امر، انحراف منابعی بود که وبال بازار سرمایه شد زیرا برای جذب این میزان نقدینگی در بورس برنامهریزی نشده بود. این انحراف منابع در بازارهای دارایی باعث میشود که ارزش خیلی از کالاها بدون دلیل افزایش یابد؛ این افزایش میتواند ارزش قیمتی، ریالی یا دلاری باشد. بنابراین اگر سیاستگذار و مقام اقتصادی ما واقعاً به دنبال کنترل تورم و یک برنامهریزی مؤثر و پویا برای کنترل تورم است میتواند از جابهجایی منابع بین بازارهای دارایی جلوگیری کند که بهنوعی انحراف منابع است و در بازارهای مختلف دارد اتفاق میافتد. اما اثر این انحراف منابع در بازارهای مختلف چیست؟ همان تورم و آثار تورمی است که کانال به کانال بدتر و شدیدتر میشود. بهطور مثال بازار ارز را نگاه کنید. در این بازار یک نگرانی وجود دارد که نرخ دلار در کانال جدید خود که اخیراً وارد مرز ۳۲ هزار تومان شد، میتواند یک جهش تورمی به وجود بیاورد. امروزه تئوریهای اقتصادی و تئوریهای نرخ ارز نیز همین مسئله را تائید میکنند. طبق تئوری «عبوری نرخ ارز»، اگر افزایشی در قیمت ارز اتفاق بیفتد، میتواند بهطور کامل یا در سهمی از آن در قیمت کالاها انعکاس پیدا کند. در ایران با توجه به انتظارات تورمی شکلگرفته ناشی از عوامل سیاسی و غیراقتصادی، این انتقال همیشه وجود داشته است. یعنی از افزایش نرخ ارز به تورم و از تورم به افزایش قیمتها این انتقال همواره وجود دارد. در حال حاضر ما میانگین تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی داریم. زمانی که تورم دورقمی میشود، انحراف منابع را ایجاد میکند. با انحراف منابع فعالیتهای دلالی شکل میگیرد زیرا کسبوکار تولیدی با تورم دورقمی صرف نمیکند و حتی کسی که بنگاه دارد نقدینگی خود را در مسیر دلالی و خریدوفروش ارز یا سکه میاندازد. نقدینگی باید صرف تأمین منابع مالی سرمایهگذاری در بنگاهها شود؛ ولی در حال حاضر صرف واسطهگری و دلالی و ایجاد داراییهای دیگر میشود و سرمایه از جریان اصلی خود خارجشده است.»