ستاره صبح-عموم فقیهانی که در انقلاب اسلامی سال 57 دخیل یا مدافع آن بودند، کموبیش در یک دستگاه فکری میاندیشیدند. آنها همگی اجرای احکام فقهی در قالب سنتی آن را ضامن سعادت دنیا و آخرت مسلمانان و حتی غیرمسلمانان فرض میکردند و سر در سودای پیاده کردن دقیق شریعت را داشتند. در این میان اما برخورد با مسائل جدید و پیچیده اجتماعی و حکومتی که تا پیش از انقلاب مبتلابه فقیهان نبود و پاسخ سرراست و کارآمدی نیز در دستگاه فقاهت نداشت، در صفوف فقیهان تفرقه پدید آورد. ازاینرو، جمعی معدود با اصرار بر نگاه سنتی خود از نهادهای حاکم فاصله گرفتند. بسیاری دیگر با اصل شمردن حفظ قدرت، عملاً فقه را بهصورت ابزاری در خدمت بقای حکومت درآوردند از سنت فقهی، فاصله گرفتند و تعدادی انگشتشمار هم درصدد اجتهاد تازه برای تطبیق فقه با نیازهای روز جامعه برآمدند و عملاً تحت انزوا قرار گرفتند. زندهیاد آیتالله شیخ یوسف صانعی یکی از آن فقیهان انگشتشمار بود که در مسیر اجتهاد تازه قدم نهاد و نوآوریهای فراوان در این زمینه داشت. در این روزگار سخت و آشفته، عدهای با تکیهبر برخی دیدگاههای نخستین این بزرگان، میکوشند تا کوششها و زحمات بعدی آنها را نادیده بگیرند وعدهای دیگر هم، اصولاً تلاش برای پیوند زدن حقوق انسان با میراث سنتی را بیهوده میپندارند و بر این گماناند که میتوان با گسست از پیشینۀ تاریخی، حقوق بشر و مبانی آن را یکشبه وارد جامعه کرد و مستقر ساخت! کسانی که دستی در ژرفاندیشیهای تاریخی و فلسفی دارند میدانند که حقوق انسان اگر بافرهنگ و عقاید تاریخی یک ملت پیوند نخورد، نهادینه و ماندگار نخواهد شد. از این نگاه، تلاش فقیهان بلندپایه و مراجعی چون آیتالله منتظری و آیتالله صانعی، برای پیوند حقوق بشر با میراث فقهی بینهایت ارزشمند است و اثرات عمیق و درازمدتی در اعماق جامعه مذهبی بهجا خواهد گذاشت. بهروشنی مشخص است که در آینده، بسیار بیش از امروز از این کوششها تجلیل به عمل خواهد آمد. خداوند روح آیتالله صانعی را در حریم مهر و رحمت خود آرام و شاد گرداند و به خانواده و شاگردان ویارانش صبر و اجر دهد. (برگرفته از کانال شخصی نویسنده)