در چنین شرایطی، نگرانیهای افراد جامعه عمدتاً حول سه محور اصلی شکل گرفته است: یافتن شغل مناسب، حفظ داراییها و سرمایههای موجود و دستیابی به سطح قابل قبول زندگی در آینده.
گرانی و تورم مزمن، نخستین چالش ملموس برای اکثر خانوادهها است. افزایش پیوسته قیمت کالاهای ضروری مانند خوراک، مسکن، آموزش و درمان، باعث شده که بسیاری از شهروندان حتی در تأمین حداقل نیازهای زندگی روزمره دچار مشکل شوند. این شرایط، احساس فشار اقتصادی و اضطراب روانی را در افراد تشدید کرده و قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی بلندمدت را کاهش میدهد. در نتیجه، نگاه بسیاری از مردم به آینده مبهم و پرریسک شده است و امید به پیشرفت شغلی و اقتصادی به سختی حفظ میشود. در کنار این، دغدغه شغل و اشتغال پایدار، نگرانی دوم جامعه است. نرخ بالای بیکاری، محدودیت فرصتهای شغلی متناسب با تخصص و تحصیلات، و عدم امنیت شغلی، موجب شده که نسل جوان و تحصیلکرده ایران نسبت به آینده شغلی خود احساس ناامنی داشته باشند. بسیاری از جوانان، به جای تمرکز بر توسعه مهارتها و تجربههای حرفهای، بیشتر درگیر یافتن هر شغلی میشوند که بتواند حداقل نیازهای مالی آنها را تأمین کند. این وضعیت، علاوه بر فشار فردی، اثرات اجتماعی گستردهای دارد؛ کاهش انگیزه، افزایش مهاجرت نیروی کار و کاهش اعتماد به نهادهای دولتی از جمله پیامدهای آن است.
نگاه مردم به حفظ داراییها و سرمایههای موجود نیز از دیگر واکنشهای جامعه به شرایط اقتصادی است. در زمانی که تورم بالا و نوسان بازارهای مالی، ارزی و مسکن شدید است، شهروندان به جای سرمایهگذاری بلندمدت یا مصرف برنامهریزیشده، عمدتاً در پی حفاظت از ارزش داراییهای فعلی خود هستند. خرید طلا، ارز و ملک به عنوان ابزاری برای حفظ سرمایه، به ویژه در میان طبقه متوسط و بالای جامعه، روندی روزافزون یافته است. این رفتار نشاندهنده کاهش اعتماد به آینده اقتصادی کشور و تلاش برای ایجاد «حس امنیت نسبی» در شرایط ناپایدار است.
با این حال، جامعه ایران همچنان در جستوجوی امید است. شبکههای اجتماعی، گروههای همیار و فعالیتهای اقتصادی خرد، به نوعی نشاندهنده تلاش مردم برای یافتن راهکارهای عملی و حفظ روحیه است. خانوادهها، کارآفرینان کوچک و جوانان، در تلاشاند تا با خلاقیت و انطباق با شرایط دشوار، زندگی خود را مدیریت کنند و امید به آینده را زنده نگه دارند.در مجموع، گرانی و فشار اقتصادی، امید به آینده و امنیت شغلی را تحت تأثیر قرار داده است، اما واکنش جامعه ایران ترکیبی از اضطراب و مقاومت، نگرانی و ابتکار است. این شرایط نشان میدهد که برای عبور از بحران اقتصادی و ایجاد افق امید، سیاستگذاریها باید علاوه بر کنترل تورم، فرصتهای شغلی پایدار و امنیت اقتصادی را برای عموم مردم فراهم کند. بدون این اقدامات، نگرانیها و تلاش برای حفظ داراییها و سرمایهها همچنان به یکی از ویژگیهای برجسته زندگی اجتماعی ایران تبدیل خواهد شد.