ستاره صبح، مریم اسدی برون: با وجود آنکه جنگ 12 روزه تمام شده و به خاطرهای تلخ مبدل گشته؛ اما اقتصاد ایران همچنان در وضعیت جنگی است. کشورهایی مانند چین، مالزی یا ویتنام مردم خود را طی چند سال از فقر به ثروت رساندند، اما در ایران با بهره گرفتن از مفهوم جنگ یا با یادآوری شرایط تحریمی؛ اشتباهات توجیه میشود و وضعیت نامطلوب اقتصادی ادامه پیدا میکند. ستاره صبح در گفتوگو با سامان پیشوایی، استاد دانشگاه و اقتصاددان به بررسی وضعیت اقتصادی پرداخته که در ادامه میخوانید:
سامان پیشوایی با اشاره به برهه های تاریخی و تصمیمات اخذ شده در دوره های مختلف به تشریح وضعیت اقتصادی ایران پرداخت: عقب ماندگی اقتصاد ایران در دهه 90 رخ داد. قرار بر این بودکه 8 درصد رشد اقتصادی در سال داشته باشیم، اما در عمل آنچه محقق شد رشدی برابر با 7 دهم درصد بود که با اهداف برنامه ریزی شده اختلاف و فاصله داشت. به جز در سال های 95 و 96 که رشد اقتصادی را تجربه کردیم در اکثر سال های این دهه رشد اقتصادی نازل و غیر قابل دفاع بوده است.
پیشوایی افزود: اشکال بلند مدت اقتصاد کشور این است که با دهه 90 هم ارتباطی پیدا نمیکند و از گذشته در ساختار اقتصاد ایران وجود داشته و دارد. مثلا سهولت کسب و کار، سهم کوچک بخش خصوصی، تنظیم رقابت، رویه های بیمه و مالیات و... موضوعاتی جدی هستند. یک سری مشکلات ما از گذشته بوده و حل نشده ولی تحریمها هم یک سری مسائل و مشکلات را اضافه کردهاند.
وی در ادامه اظهار کرد: عواملی درونی و بیرونی در مشکلات اقتصادی موثر بوده. در مورد عوامل بیرونی، مهمترین اتفاق تحریمها بود که تأثیر قابل توجهی در اقتصاد داشت و حوزه ارزی و صادرات را تحت تأثیر قرار داده. اما شرطی کردن اقتصاد نسبت به تحریم اشتباه داخلی بود. اتخاذ این رویکرد هم برای فعالین اقتصادی و هم برای مردم بار روانی به همراه داشت و حرکت نهادی کشور در حوزه اقتصاد را دچار مشکل کرد.
این استاد دانشگاه درباره احتمال افزایش قیمت بنزین گفت: هیچ اقتصاددانی آزاد سازی یک باره قیمتها را تجویز نمیکند چون شوکی میدهد و برای جامعه قابل تحمل نخواهد بود. امروز قدرت خرید مردم بالا نیست، میشد از 20 سال گذشته این اصلاحات نهادی را به صورت پلکانی در اقتصاد داشته باشیم.
وی در این رابطه اضافه کرد: اصلاحاتی باید در مورد افزایش پلکانی قیمتها انجام میشد. مثل اصلاحی که به کمک تکنیک قیمت گذاری بلوکی در حوزه قیمت گذاری انجام میشود و برای کسی که مصرف خارج از حد نرمال دارد، قیمت بالاتری پیشنهاد میکند.
این استاد اقتصاد ضمن تاکید بر ظرفیت ایران در بازار جهانی انرژی یادآور شد: ایران دومین ذخایر انرژی دنیا را دارد ناترازی در این حوزه نشان میدهد ما حتما بی تدبیری داشتهایم وگرنه حوزه انرژی، فرصتی در اقتصاد کشور است. طرح های مشخص بهینه سازی و ارتقای بهره وری وجود دارد و به راحتی میشود منابع را آزاد کرد. البته توان اجرایی و برنامه ریزی طلب میکند. وی گفت: ریشه اصلی ناترازی بی توجهی به طرح های ارتقا بهره وری و بهینه سازی انرژی بوده است. در حوزه انرژی نتوانستهایم از سمت سیاستگذار برای طرح های بهینه سازی مشوقی ایجاد کنیم. و هر جاییکه مشوقی ایجاد شده، دولت به تعهداتش عمل نکرده و سرمایهگذار، نوآوران و شرکت های دانش بنیان عقب کشیدهاند.
این کارشناس ارشد اقتصاد در ر ابطه با ناترازی نظام بانکی ایران اظهار داشت: عمده ترین اشکال در حوزه ناترازی بانکی این است که بانکها بدون پشتوانه کافی منابعی را در اقتصاد کشور آزاد میکنند. بانکها خلق پول و نقدینگی میکنند که با تأخیری در قالب تورم خود را نشان میدهد.
وی افزود: نقش بانک مرکزی مهم، تنظیم گرایانه و نظراتی است که بحث ذخیره قانونی بانکها یکی از جدی ترین موارد است. امروز حدود 8 درصد است و اکثر بانک های ما از این رقم فاصله دارند. بانک برای تأمین مالی کسب و کار های زیر مجموعه بانک استفاده میشود. بیشتر بانک های خصوصی این مشکل را دارند.
پیشوایی تاکید کرد: بانکها به شرکتهایی تسهیلات دادهاند که سهامدار خود بانک بودهاند. درحالیکه بارها گفته شده بانکها نباید مستقیما بنگاه داری کنند چون منابع و اعتبار منابع در دست خودشان است و نباید از آن سوء استفاده کرد. انحصاری که بانکها به وجود میآورند مانع از رسیدن منابع به دست فعال اقتصادی واقعی میشود و تولید ضربه میخورد. این دو موضوع علل اصلی ناترازی شبکه بانکی است و اگر میخواهیم نظام پولی صحیحی را در کشور اجرا کنیم، لزوم به اصلاح وجود دارد.
وی در ادامه خاطرنشان ساخت: در مورد اراده اصلاح وضعیت باید دو نقش تعریف کنیم که یکی نقش دولت و دیگری نقش بانک مرکزی است. در مورد بانک مرکزی این ادعا وجود دارد که باید نسبت به دولت مستقل عمل کند و وابسته به دولت نباشد چون مشکلات نظام پولی کشور از همین وابستگی به دولت آغاز میشود.
سامان پیشوایی در پایان گفتوگو متذکر شد: وقتی دولت دچار کسری بودجه میشود سعی میکند با کمک بانک مرکزی و با استقراض از بانکها و استفاده از پول بدون پشتوانه، مشکل اش را حل کند این چرخه ایجاد نقدینگی و تورم است. بخشی از تورم ناشی از کسری بودجه دولت است. دولت نباید تکلیفی را به بانک مرکزی و بانکها تحمیل کند و نباید به صورت دستوری برای جبران کسری بودجه خود از منابع بانکها استفاده کند.