امروز میتوانیم سیستم اقتصاد را در فضای مجازی و با بهرهگیری از ابزارهای مدلسازی، بهمثابه پدیدهای عینی و معطوف به ساختاری منطقی، مستقل از تفسیرهای انسانی خود بازآفرینی کنیم. این گفتمان در سال ۲۰۲۱ با فراخوانی عمومی از حاشیه به متن آمد و بهعنوان حرکتی اجتماعی اعلام موجودیت کرد. همچون هر واقعیت بیرونی که زیر لایههای گوناگون تفسیر قرار میگیرد، این گفتمان نیز میتواند بستری برای خوانشهای متنوع و سوژه ابتکارات فکری هر اندیشمند ی قرار گیرد.
در متن فراخوان این گفتمان، مسیر پیشرفت پروژه تحقق آن در گام نخست با دعوت از اندیشمندان سه حوزهی فلسفه علم و هنر ترسیم شده است. اکنون پرسش این است: چگونه این دیسکورس میتواند بهگونهای عینی در قالب یک پروژه به اجرا درآید؟ مانند هر پروژه دیگر، این پروژه نیز نیاز مند متولیان-متخصصان در زمینه های مختلف- سیستم ارتباط میان کارکنان و انسجام در مکانیزم درونی خویش است. اما بعکس پروژه های دیگر، این پروژه نمیتواند دارای تشکیلات باشد بلکه میبایست انسجام خود را در یک سازماندهی ابتکاری ویژه خود بدست آورد.
در میان اهل اندیشه، فیلسوفان میتوانند به دلایل گوناگون در جایگاه متولی و در قالب هیئت امنای پروژه ایفای نقش کنند؛ چرا که این پروژه نیازمند هیئت امین و مورد اعتماد است و در روی دیگر سکه، در جهانی که تعهد فیلسوف به حقیقت، گاه به فراموشی سپرده و به حاشیه رانده میشود، این حرکت فرصتی است برای بازاندیشی در نسبت میان حقیقت و واقعیت برای فیلسوف. حال پرسش دیگر این است: اندیشمند چگونه میتواند بهعنوان عضو هیئت امنا منشأ اثر باشد؟ دعوت این گفتمان روشن است: اندیشمند باید این مسیر را همچون راهی برای گشودن انسدادی تاریخی در راه رشد شعور اجتماعی انسان ببیند؛ انسدادی که رابطهی انسان با اقتصاد، و در نهایت رابطه انسان با «دیگری»، را به بحران کشانده است.
در جهانی که حقیقتزدایی، ارزش تلقی میشود، آنان باید با اهتمام به حقیقت و گرو گذاشتن شرافت انسانی خویش، سازوکاری برای جلوگیری از رخنهی فساد در فرایند مدلسازی اقتصاد طراحی کنند. همچنین سازماندهی عادلانه و خالی از غرض نیروهای تخصصی گوناگون ـ از حقوق و سیاست گرفته تا فضای مجازی و دیگر عرصهها ـ وظیفهای است که بر عهدهی هیئت امنا نهاده میشود . طبیعی است که این movement در سطوح مختلف قابل پیگیری و اجرای عملی است. ضروری است اهل فلسفه در یک گردهمآیی، پس از اشراف بر گفتمان مدلسازی اقتصاد جایگزین و بدست گرفتن مدیریت اجرا، در نهایت با فراخوانی دیگر، مسیر حرکت را برای سایر حوزههای تخصصی روشن سازند و از اشتغال به مباحث بی انتها و صرفاً متافیزیکی پرهیز کنند.
چه آنکه 1-در نگاشت چهارم، در مقام مقایسه، نمونهای از تحقق گردهمآیی اندیشمندان برای تدوین «حقوق بشر» ذکر شد؛ آن هم بیآنکه در شرایط اضطراری پس از جنگ جهانی دوم، بحثهای متافیزیکی دربارهی منشأ حق در میان باشد. 2-راهحل موجود کاملاً عینی است و از بطن امکاناتی متولدشده از تکنولوژی روز سر برآورده است. توافق بر سر ظرفیتهای رهاییبخش آن در ساخت نظام اقتصادی جایگزین، امری روشن بهنظر میرسد. 3= این امکان نه مولد مکتبی ثابت و بی انعطاف، بلکه آغازگر حرکتی اجتماعی و تکاملی قابل پرداختن است.