1- دلایل ساختاری و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی:
- توافق آتش بس و ترک مخاصمه در صورتی پایدار است که طرفین، توافق یا معاهده را امضاء کنند. که به احتمال قوی، جمهوری اسلامی، به دلایل زیر آنرا امضاء نخواهد کرد.
- دكترین رسمی جمهوری أسلامی محو اسرائیل است. حتی اگر در عمل گاهی تعدیل شود، اما همچنان به عنوان ستون فقرات سیاست خارجی در خاورمیانه حفظ شده است. لذا ترک مخاصمه به مفهوم کنار گذاردن دشمنی با اسرائیل است كه در تعارض با بنیان ایدئولوژیك قرار دارد.
- امضاء قراداد صلح یا ترك مخاصمه به منزله برسمیت شناختن موجودیت اسرائیل به عنوان یک کشور است که عملاً به معنای عقب نشینی از دکترین محو اسرائیل است که 46 سال برای نابودی آن میلیاردها دلار هزینه کرده است.بعید به نظر میرسد.
-حمایت سیستماتیک از گروههای حامی ایران (مانند حزبالله، حماس، حشدالشعبی، حوثیها) نیز ابزار راهبردی جمهوری اسلامی در جنگهای نیابتی است که با روح آتشبس در تضاد است.
- سیاست جمهوری اسلامی پروژه هستهای، سامانههای موشكی و نیروهای محور مقاومت است.
٢-وضعیت پروژه هستهای پس از آتش بس.
- اعلام ادامه غنی سازی اورانیوم و نامشخص بودن محل نگهداری ۴۰۸ کیلو گرم اورانیوم غنی سازی شده در سطح ۶۰ درصد توسط جمهوری اسلامی، نشاندهنده موضع تهاجمی و عدم تمایل به بازگشت به میز مذاکره با شروط بینالمللی است.
-واکنش جمهوری اسلامی به شرکت در مذاکره با آمریکا، پس از آتش بس تا كنون منفی بوده است.
- تصویب طرح تعلیق همکاری با آژانس با قید دو فوریت در مجلس (با 220 رأی موافق و 2 رأی ممتنع) و شورای نگهبان در همان روز با اجماع آراء، به مفهوم آن است که جناح رادیکال خواهان محو اسرائیل و ادامه جنگ، پشتیبانی همه نمایندگان را از مواضع خود جلب کرده و به اتفاق آراء از طرحی که تنش زا است حمایت میکنند.
اتهام جاسوسی به رافاییل گروسی و پیشنهادهایی مبنی بر بازداشت و اعدام او، نمایانگر گسست شدید با نهادهای بینالمللی است.
برداشتن دوربینها و ممنوع کردن بازرسیها.
تهدیدهای دو طرف همچنان وجود دارد که میتواند به درگیری ختم شود.