این دکترین، که با بدبینی به متحدان، بیاعتنایی به نهادهای جهانی، و تأکید بر دیپلماسی معاملهمحور شناخته میشود، نهتنها در داخل آمریکا بلکه در سطح جهانی نیز بحثبرانگیز شده است. در این یادداشت، با تکیه بر تحلیل و مشاهدات به عملکرد صد روز نخست ترامپ پرداخته میشود.
اول آمریکا
ترامپ با انتقاد از اعضای ناتو به دلیل هزینههای دفاعی پایین، اعمال تعرفهها بر تجارت جهانی، و تحریم دادگاه کیفری بینالمللی، نشان داد که «اول آمریکا» را نهتنها بهعنوان یک شعار، بلکه بهعنوان یک راهبرد در پیش گرفته است. این رویکرد با کاهش کمکهای خارجی و محدودیت مهاجرتی همراه شده که نشانهای از عقبنشینی آمریکا از نقش سنتیاش بهعنوان رهبر نظم «لیبرال دموکراسی جهانی» است. با این حال، برخی تحلیلگران استدلال میکنند که برای بازگرداندن عظمت به آمریکا، ایالات متحده باید رهبری جهانی را حفظ کند، نه اینکه میدان را به رقیبی مانند چین واگذار کند. جهان امروز از دوران جنگ سرد خطرناکتر شده است. آمریکا از «محور متجاوزان» شامل چین، روسیه، ایران، و کره شمالی سخن میگویند که نظم لیبرال دموکراسی تحت رهبری آمریکا را تهدید میکنند. برای مثال، کره شمالی سرباز و تسلیحات به روسیه ارسال کرده و در ازای آن فناوریهای نظامی دریافت میکند. این نشاندهنده یک چالش چندوجهی است که انزواگرایی آمریکایی نمیتواند پاسخگوی آن باشد.
ناتو و روابط فراآتلانتیکی
یکی از نقاط کانونی سیاست خارجی ترامپ، فشار بر متحدان ناتو برای افزایش بودجههای دفاعی بوده است. اوگفته آمریکا ممکن است از تعهدات خود در ناتو عقبنشینی کند. ترامپ میخواهد آنها را بترساند تا موضوع را جدی بگیرند. دادهها نشان میدهد که این فشار نتیجه داده و کشورهای اروپایی، تحت تأثیر جنگ اوکراین و تهدیدات روسیه، بودجههای دفاعی خود را افزایش دادهاند.
آتشبس یا تسلیم؟
موضوع اوکراین یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاست خارجی ترامپ است. او پایان سریع جنگ را پیشنهاد کرد، اما مذاکرات با پوتین پیشرفت چندانی نداشته است. اظهارات ترامپ در مصاحبه با مجله تایم مبنی بر اینکه کریمه «نزد روسیه باقی خواهد ماند»، نگرانیهایی را در کییف و بروکسل برانگیخت که او ممکن است اوکراین را برای واگذاری قلمرو تحت فشار قرار دهد. اما به نظر میرسد حمایت تسلیحاتی از اوکراین نهتنها به نفع صنایع دفاعی آمریکا است، بلکه از گسترش نفوذ پوتین جلوگیری میکند.
دیدگاه شخصی
تناقض ذاتی در دکترین «اول آمریکا» وجود دارد. آمریکا نمیتواند بدون حضور فعال در صحنه جهانی، برتری خود را حفظ کند. انزواگرایی ممکن است در کوتاهمدت رضایت بخشی از پایگاه رأی ترامپ را جلب کند، اما در بلندمدت، واگذاری ابتکار عمل به چین، روسیه، و دیگر بازیگران متخاصم، جایگاه استراتژیک آمریکا را تضعیف خواهد کرد. با این حال، فشار ترامپ بر متحدان برای مشارکت بیشتر در امنیت جمعی، مانند افزایش بودجههای دفاعی ناتو، منطقی است و میتواند به تقویت اتحادها منجر شود، به شرطی که با دیپلماسی سازنده همراه باشد.
کلام آخر
رویکرد تهاجمی ترامپ نشاندهنده یک سیاست خارجی جسورانه اما پرتنش است. دکترین «اول آمریکا» در حالی که بر منافع ملی امریکا تأکید دارد، با چالش حفظ رهبری جهانی روبهروست. انزواگرایی میتواند برخلاف هدف بازگرداندن عظمت به آمریکا عمل کند. امریکا باید تعادلی بین تقویت منافع داخلی و حفظ نفوذ جهانی پیدا کند. این امر نیازمند دیپلماسی هوشمندانه و همکاری با سایر بازیگران قدرتمند جهانی است. در غیر این صورت، آمریکا نهتنها عظمت خود را باز نخواهد آورد، بلکه جایگاه خود در نظم جهانی را نیز از دست میدهد.
منابع: تحلیلهای مرتبط با صد روز نخست ترامپ، نیویورک تایمز و شورای روابط خارجی