پرسشگری جایگزین فرمانبری میشود، حماس با امریکا گفتوگوی رودررو میکند. حوثیها نیز همین راه را در پیش میگیرند. حزب پ، کا، ک پس از 40 سال مبارزه مسلحانه منحل میشود و به سازش و آشتی روی میآورد.
یعنی چهل سال جنگ و نبرد وزندگی در کوهستان دستاوردی نداشته است. حزبالله لبنان بخش بزرگی از توان خود را ازدستداده است. سوریه که در اختیار جولانی قرار دادهشده است و درهای خود را به روی امریکا باز میکند.
ترامپ همه تحریمهای سوریه را به ناگهان لغو میکند، ترامپ شاخه زیتونی را به ایران نشان داده است و میگوید میخواهد به دشمنیها پایان دهد و در انتظار پاسخ ایران است البته از تهدید هم پرهیز نکرده است، اینها یعنی چیزی در رویکرد آمریکا و خاورمیانه تغییر کرده است. این دگرگونی یکشبه رخ نداده بلکه فرایندی زمانبر را طی کرده است. انبوه هزینهها، روی دست ایران مانده است، هزینههایی که لابهلای شعارهای بیپایان گمشدهاند، توفانهای جاری از این انبوه هزینهها پرده بر خواهد داشت.
بیتوجهی به واقعیت و اسیر رؤیاها شدن، کشور را از توسعه به دور انداخته است. مردم در این سیاستها نقشی نداشتهاند ولی در پرداخت هزینههای سرسامآور در خط مقدم جای داشتهاند. سالها دشمنی با امریکا تنها بهرهای که داشته این بوده که ایران جایگاه ممتاز خود در منطقه را ازدستداده است و منابع مشترک کشور در اختیار همسایگان ضعیف و اینک رقبای قدرتمند قرار داده است، مردم ما حسرت کشورهای عربی جنوب خلیج پارس را میخورند و افسوس چیزهایی را که باید داشته باشند و ندارند.
اینک کشورهای منطقه هم در مسیر ستیز با ایران نیستند این فرصتی بیهمانند برای ایران است. ما نباید این فرصت را بهسادگی از دست بدهیم. کشور به آرامش، توسعه و نگاه به آینده نیاز دارد. شاید زمان آن فرارسیده باشد که سیاست حاکمیت بشود نخست ایران، زندهباد ایران