من نسخهای خطی از رباعیات خیام را در کتابخانه بادلیان پیدا کردم رونوشتی برداشتم وقبل از عزیمت به هندوستان آن را برای فیتزجرالد فرستادم.
جا دارد از کاشف رباعیات خیام در انگلستان، معلم و مشوق فیتزجرالد به نیکی یاد شود چون او بانی این کار شد.
بد بینی به زندگی، به خلقت و خلاصه به آمدن و رفتن و کلیه ماجراهایی که در فاصله آمدن و رفتن انسان رخ میدهد استخوانبندی رباعیات خیام را تشکیل میدهد،
جمیز سالی در کتاب خود زیر عنوان بدبینی، تاریخ و نقد آن همین جنبه فلسفی افکار خیام را چنین تعریف میکند؛
خیام زندگی را به عنوان ماجرای زودگذر حقیر میشمارد و همانند هوراس ( شاعر قبل میلاد ) مارا به بهره جویی واستفاده از عمر گذران میخواند.
فیتزجرالد این جنبه از فلسفه خیام را مورد توجه قرار داده است، چرا که او از جهت بینش فلسفی با افکار خیام خویشاوندی نزدیک داشت وبراین اساس مانند خبرهای کار آزموده، رباعیاتی را که مبین اضطراب مخلوق دربرابر عظمت خلقت است واضطرابی درکلیه کسانی را که در پی پاسخ وراه حلی برای مسئله هستی هستند انتخاب و به طرزی شاعرانه ولطیف ترجمه کرده است. موفقیت فیتزجرالد در ترجمه رباعیات خیام تا حد زیادی آشنایی او به زبان فارسی بوده است، چون خود او شاعر بود احساسات فکری وزبان شاعرانه خیام را درک کرده است، درکار ترجمه رباعیات، فیتزجرالد توانست کار عظیمی را که شروع کرده بود به خوبی به پایان برساند. فیتزجرالد قبل از اینکه تصمیم قطعی برای ترجمه رباعیات بگیرد، مراحل شک وتردید را پشت سر گذاشت وعظمت واهمیت کار خودرا بررسی کرد وسپس با آگاهی کامل به مشکلات، کار خودرا آغاز نمود. ولی تمام این شایستگی، نباید باعث آن شود که بعضی انتقادات برکار اولین مترجم رباعیات وارد نباشد. فیتزجرالد درکار ترجمه اثر خیام خویشتن را مقید به تبعیت از محتوای غالب رباعیات نکرده و گویی در پی آن بوده است که «خیام انگلستان» شود. شاید سبب چنین طرز عملی درشاعر بودن او نهفته باشد. ظاهراً همه با این نظر موافقند که کار ترجمهی آثار شعری بهتر است به دست خود شاعر صورت پذیرد. آنها بهتر از هرکس، مفهوم کلمات، اوزان، قوافی و دیگر فنون شعری را که در اثر اولیه به کار رفته است درک میکنند.
ولی این کار، در عین حال، خالی از عیب نمیتواند باشد، یعنی ممکن است شعرای مترجم، گاهی محتوای کلام شاعر اصلی را فدای ذوق و سلیقه شخصی خود کنند، چه آنها در پی وزن و قافیه هستند وبه دنبال کلمات رسا وزیبا، درحالی که ممکن است همین کلمات واصطلاحات زیبا، به طرز شایسته، در زبانی دیگر، منظور شاعر اصلی را بیان نکند. باتوجه به نکات بالا، چنین به نظر میرسد که فیتزجرالد نیز از این قاعده مستثنی نبوده باشد. او گاهی مفهوم اصلی یک رباعی را به خاطر دست یافتن به قالب شعر انگلیسی مطلوب خود، فدا کرده است.