امروز قرار است برای نخستین بار مذاکره رسمی بین ایران و آمریکا در مسقط پایتخت «عمان» انجام شود، به همین دلیل روز مهم و تاریخی است. علت این است که اگر توافق شود و سایه جنگ و بخشی از تحریمها برداشته شود ممکن است مردم مشابه سال 1394 که برجام نهایی شد شادمانی کنند و برای تیم مذاکرهکننده هورا بکشند؛ اما به هر دلیل اگر مذاکرات به شکست بینجامد تراژدی خوفناکی خلق میشود که سخت خواهد بود. *طرف آمریکایی خواستهاش معلوم است و آن را طی نامهای به رهبری نوشته است، طرف ایرانی هم در اقدامی بیسابقه و معنادار پاسخ نامه «دونالد ترامپ» را داده و خواستهاش برداشتن تحریمهاست. بنابراین خواستههای دوطرف معلوم است، زمان توافق هم کوتاه است.
*تجربه نشان داده که در مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه طرفی که قدرت بیشتری دارد امتیاز بیشتری میگیرد. ایران تنها در برابر قدرت اول جهان و عقبهاش قرار میگیرد، بنابراین باید خواستهاش از آمریکا حداقلی باشد.
*آمریکا، اروپا، چین، روسیه و... به ایران توصیه کردهاند که مذاکره مستقیم انجام دهد نه غیر مستقیم. آمریکا، روسیه و اسرائیل در موضوع هستهای موضع واحد دارند، به همین دلیل استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه قبل از عمان به مسکو رفت تا با پوتین بر سر ایران توافق کند. شگفت آنکه روسیه که ایران میپنداشت متحدش است اعلام کرده در صورت حمله نظامی به ایران از این کشور حمایت نخواهد کرد. عجب متحد و شریک خوبی!
*شرایط جهانی و منطقهای به ضرر ایران تغییر کرده و آمریکا قصد دارد نظم جهانی را تغییر دهد.
اگر ایران بخواهد در برابر این اراده آمریکایی بایستد با وضع تحریم بیشتر و در انتها با حمله نظامی مواجه خواهد شد.
*آمریکا به ایران «اولتیماتوم» داده یا توافق یا بمب! برای عملی کردن این کار هرچه در توان داشته روانه جزیره «دیهگو گارسیا» در 3500 کیلومتری ایران کرده تا ازآنجا حمله کند. این در حالی است که عدهای در کشور میگویند آمریکا مثل یک «کاخ شیشهای» است که با یک سنگ فرومیریزد.
اگر اینچنین است آمریکا بازنده است؛ واقعیت این است که باید از جنگافزارهای پیشرفته و رادار گریز ترسید و از گفتن کاخ شیشهای و شخم زدن اسرائیل و... دست کشید. شرایطی پیشآمده که هم توافق و هم جنگ هر دو شدنی هستند. مهم این است که تیم دیپلماسی با تغییر رویکرد به میز مذاکره بروند. نویسنده 20 سال است که در نوشتار و گفتار به حاکمیت توصیه کرده که هر کشوری با آمریکا سرشاخ شده عاقبت خوبی نداشته است.
همچنین پس از حمله حماس به اسرائیل (7 اکتبر 2023-15 مهر 1402) در حالی که عدهای در کشور غوغا به پا کرده بودند و شیرینی پخش میکردند و برای حماس هورا میکشیدند نویسنده به این فضای هیجانی واکنش نشان داد و در گفتار و نوشتار «نه به جنگ» گفت و توضیح داد که این حمله بهانه به دست اسرائیل میدهاد تا غزه را ویران کند و به سراغ حزب الله برود و در انتها هم با ایران رویارویی نظامی صورت گیرد. پیش بینی که اکنون آثارش را در غزه، یمن، لبنان، سوریه و عراق میبینیم. مایه خوشحالی است که اکنون حاکمیت به این نقطه رسیده که واقعیتها را بپذیرد. شعارهایی مثل مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل رنگ باخته است. این نشانه عقلانیت و درخور تقدیر است چون مسئله عربها به خودشان مربوط است.
ایران میتواند کمک حقوقی و مالی به فلسطین انجام دهد و از تشکیل دو دولت نیز حمایت کند. نگارنده و مردم سالهاست انتظار چنین روزی که واقعیتها درک و پذیرفتهاند را میکشند. وقتی قرار نیست بمب اتم ساخته شود، غنیسازی 20 درصدی و 60 درصدی به چه دردی میخورد. غنیسازی 65/3 برای کارهای علمی و درمانی بسنده شود. دولت اصلاحات در اقدامی پسندیده و ملی پذیرفت که فعالیتهای هستهای را داوطلبانه متوقف کند اکنون هم میشود این کار را کرد. وقتی گفته میشود نیروی نیابتی در منطقه نداریم این موضوع در توافق منظور شود. دفتر کنسولی آمریکا در تهران دایر شود تا افرادی که میخواهند به امریکا بروند دربهدر به این کشور و آن کشور نروند. سفارت آمریکا که پس از گروگانگیری در 13 آبان 1358 اشغال شد، با بنیاد علوی که در آمریکا مصادره شد تهاتر شود. اگر این اقدامات صورت گیرد سایه تحریم و جنگ برداشته میشود، مردم نفس میکشند و به آینده امیدوار خواهند شد. نگرانی این است که این بار هم روسیه و اسرائیل بازی را به هم بزنند.