روزی با دل بستن به روسیه فرصت بازگشت به برجام را ازدست دادند وجنگ اوکراین آتشی برجان برجام شد.وعده زمستان سخت اروپاراه بهبود شرایط را ازبین برد، وسیاست روسیه به گونهای شد که پهبادهای ایران به میدان جنگ اوکراین رسیدند واین برای تخریب رابطه ایران واروپا اهمیت پایهای داشت .درهمه موارد سخن کارشناسان دلسوز را به هیچ انگاشتند. دلسوزان میهن را به گوشه رانده وقدرشان دانسته نشد. اینک به جایی رسیدهایم که تهدیدها روزافزون وفرصتها ازدست رفته است.
هنگامی که ترامپ از گفتوگو سخن گفت بهتر آن بود که از سوی ایران پذیرفته میشد واز گسترش تنش و باز تولید تهدید پیشگیری میشد .این فرصت چون همه فرصتها از دست رفت. شعار وتکیه برهیجان و کوتاه نیامدن های بی فایده کار را به جایی میرساند که هم اکنون رسیدهایم . پاسخ به نامه ترامپ فرصت دیگری است که به طور کامل از دست نرفته است ولی آن قدر این دست وآن دست میکنیم که هم چوب را بخوریم وهم پیاز را !
گفتوگو و تسلیم را یکی دانستن و تن ندادن به گفتوگو را افتخار معرفی کردن از بد آموزی های سیاسی است که تبلیغ و ترویج کردهاند. اینکه یک طرف داستان خواسته های حداکثری را مطرح کند به معنای پذیرش آن ازسوی طرف مقابل نیست .بلکه میتواند طرف مقابل را به درخواست های مشابهی وا دارد .آنگاه درمیز گفتوگو و در داد وستدهای سیاسی امتیازهایی داده وامتیازهایی گرفته میشود ودو طرف میتوانند به بازی برد-برد برسند.
کاهش سرمایه اجتماعی مقوله کوچکی نیست که بتوان بی اعتنا از کنار آن گذاشت ،حاکمیت ،میدان تبلیغات درمیدانی چنین نفس گیر را به مداحان سپرده است .اگر شعار وهیجان و ستایشگزی در دوران جنگ ایران وعراق کاربردی جدی داشت به دلیل اعتماد گسترده مردم به حاکمیت بود ،باید بپذیریم که آن اعتماد از دست رفته وستایشگری هم کاربرد خودرا از دست داده است مردم از شعار چنان خستهاند که راه خود را راه حاکمیت نمیدانند .این نکتهای است که حاکمان تلاش میکنند که نبینندومردم به خوبی میبینند. خداوند نگهدار ایران زمین باشد.